پیروزگون

معنی کلمه پیروزگون در لغت نامه دهخدا

پیروزگون. ( ص مرکب ) پیروزه گون.چون فیروزه. برنگ فیروزه. بسان فیروزه :
بسی رفتم پس آز اندرین پیروزگون بشکم
کم آمد عمر و نامد مایه آز و آرزو را کم.ناصرخسرو.تو پنداری که نسرین و گل زرد
بباریده است بر پیروزگون لاد.ناصرخسرو.

معنی کلمه پیروزگون در فرهنگ عمید

۱. مانند پیروزه.
۲. به رنگ فیروزه.

معنی کلمه پیروزگون در فرهنگ فارسی

( صفت )مانند فیروزه برنگ پیروزه : تو پنداری که نسرین و گل زرد بباریده است بر پیروزه گون لاد. ( ناصر خسرو )

جملاتی از کاربرد کلمه پیروزگون

تو پنداری که نسرین و گل زرد بباریده‌است بر پیروزگون لاد