پیروزمندی

معنی کلمه پیروزمندی در فرهنگ عمید

۱. کامیابی.
۲. فتح، ظفر.

جملاتی از کاربرد کلمه پیروزمندی

زمانی‌که سزار از آنچه که در روم اتفاق می‌افتاد آگاه شد، برای نیروهایش بانگ زد و به آنان گفت که هرچند از بی‌حرمتی‌هایی که در این مدت به وی روا شده ناراحت و منزجر است امّا از این بابت واقعاً متأسف است که داماد سابقش، پومپیئوس، بر اثر حسادتش به وی (سزار) به خطا رفته‌است، کسی‌که سزار وی را همواره دوست می‌داشت. وی همچنین تأسف خورد که حق وتوی دو تریبون پلبی (آنتونیوس و لونگینوس) با زور سلاح در نطفه خفه شده‌است. پس وی سربازان را تشجیع کرد از وی در برابر دشمنانش دفاع کنند، به آنان نبردهای پیروزمندی که در گل و ژرمانیا تحصیل کرده بودند را یادآوری کرد.
او طراحی و فرماندهی جنگهای پیروزمندی را برعهده داشت، در جنگ رأس العین در شمال غربی بیت‌المقدس در حالی که فرماندهی حمله علیه مقرات باندهای صهیونیست‌ها را بر عهده داشت در ۳۱ مه ۱۹۴۸ از ناحیه ریه سمت چپ مجروح شد و او را به بیمارستان منتقل کردند ولی نفراتش به جنگ علیه دشمن آنقدر ادامه دادند تا اینکه دشمن را از راس العین بیرون کردند؛ فرمانده حسن سلامه در روز دوم ژوئن ۱۹۴۸ به قتل رسید.