پلیسه

معنی کلمه پلیسه در لغت نامه دهخدا

پلیسه. [ پْلی / پ ِ س ِ ] ( فرانسوی ، ص ) جامه یا خیاطت بانورد یعنی چین دار.

معنی کلمه پلیسه در فرهنگ معین

(پِ س ِ ) [ فر. ] (ص . ) چین دار، بانورد.

معنی کلمه پلیسه در فرهنگ عمید

۱. نوعی چین در لباس که به صورت هم اندازه و پشت سر هم قرار گرفته است.
۲. لباسی که این نوع چین را داشته باشد: دامن پلیسه.

معنی کلمه پلیسه در فرهنگ فارسی

دامن چین دار، جامه چین دارزنانه، چین
( صفت ) چین دار با نورد : دامن پلیسه.

معنی کلمه پلیسه در فرهنگستان زبان و ادب

{flash , fin} [جوشکاری و آزمایش های غیرمخرب، مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] زائده های مسطح و نازک در سطح جدایش قالب یا سطح جدایش ماهیچه

معنی کلمه پلیسه در ویکی واژه

چین دار، بانورد.

جملاتی از کاربرد کلمه پلیسه

پلیسه‌ها یا به عبارتی خارها می‌توانند به صورت زائده‌ای ریش ریش و سیمی شکل (نسبت ارتفاع به سطح مقطع بالا) در سطوح ابزارآلات تیز به وجود بیایند یا به شکل تکه‌های برجسته در بخش‌هایی از سطوح اجسام، تحت عملیات صنعتی تشکیل شده باشند. این نوع از پلیسه‌ها عموماً در اثر برخورد چکش با سطوح به وجود می‌آیند. پلیسه‌ها پس از پایان فرآیند ساخت، طی فرآیند پرداخت کاری برطرف می‌شوند. این کار می‌تواند به وسیله سوهان‌کاری یا سنباده‌کاری نیز انجام شود. به‌ طور کلی، بخش بزرگی از هزینه‌های ساخت انواع محصولات متعلق به فرآیندهای پلیسه گیری (از بین بردن پلیسه‌ها) می‌باشد. لازم به ذکر است که در مواردی محدود نیز وجود پلیسه‌ها مطلوب می‌باشد.
قطعه کار (خالی) که باید رزوه شود، معمولاً از نظر قطر کمی کوچکتر از قطر اصلی قالب است، در انتهایی قطعه کار که قرار است رزوه شود، کمی (پخ) داده می شود که این پخ کمک می کند تا قلاویز را روی قسمت خالی متمرکز کند و نیروی مورد نیاز برای شروع برش رزوه را کاهش دهد. برای شکستن پلیسه ها و جلوگیری از شلوغی، معمولاً چرخش معکوس قلایز مورد نیاز است.
برای هر لباسی که در بالای کمر پوشیده می‌شود، خط گردن در درجه اول یک خط استایل است و ممکن است مرزی برای شکل‌دهی بیشتر لبه بالایی یک لباس با مثلاً یقه، روپوش، ساسون یا پلیسه باشد. از این نظر شبیه دور کمر و خط پاچه است.