پلیس ِ جنوب (یا: اس پی آر) نیروی نظامی محلی (جنوب ایران ) تحت نظر افسران انگلیسی در جنگ جهانی اول برای حفظ منافع انگلستان در جنوب کشور. برای تشکیل این نیرو، سِر پِرْسی سایْکس در ۱۳۳۴ق وارد ایران شد و از افراد محلی سرباز گرفت. اولین هنگ ، در نی بید بندرعباس با نام «هنگ احمدشاهی» تشکیل شد. این اقدام بی موافقت دولت ایران بود، اما تحت فشار انگلستان، به صورت مشروط با تأسیس آن موافقت کرد. پلیس جنوب در ۱۳۳۵ق به دو واحد با مرکزیت شیراز و کرمان تقسیم شد. تشکیلات آن مانند تشکیلات ارتش انگلستان بود و لباس آن طرح هندی داشت . در ۱۳۳۶ق ، قشقایی ها علیه آن قیام کردند. پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ش، پس از توافق رضاخان و انگلستان ، پلیس جنوب در آذر ۱۳۰۰ش منحل شد و اغلب پرسنل آن به خدمت ارتش دولت مرکزی درآمدند.
معنی کلمه پلیس جنوب در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] پُلیسِ جَنوب، یا تفنگداران جنوب ایران، تشکیلاتی نظامی که انگلیسی ها در خلال جنگ جهانی اول، در جنوب ایران بنیاد نهادند (ربیع الاول ۱۳۳۴-ربیع الآخر ۱۳۴۰/ژانویه۱۹۱۶-دسامبر۱۹۲۱). اقدامات آلمانی ها، به ویژه تحریکات واسموس، مأمور آلمانی در میان ایلات جنوب ایران، با توجه به زمینه ها و گرایش های شدید ضدانگلیسی در این ناحیه، منافع سیاسی و اقتصادی انگلستان را در نواحی جنوب ایران به خطر افکنده بود؛ چندان که در پایان سال ۱۹۱۵م حتیٰ یک انگلیسی در شهرهای اصفهان، شیراز، یزد و کرمان باقی نمانده بود. قتل کنسول یار انگلیس در شیراز و سرکنسول آن کشور در اصفهان و دستگیری برخی دیگر از اتباع انگلیسی، نمونه هایی از این تحریکات است. تاسیس پلیس جنوب برای مقابله با چنین وضعی، مارلینگ، وزیر مختار انگلستان در ایران، در ۶ربیع الاول۱۳۳۴ق/۱۲ژانویه۱۹۱۶م، به دولت خویش پیشنهاد داد تا در مناطق جنوبی ایران نیروی پلیس تشکیل گردد. این پیشنهاد پذیرفته شد و در ۲۰ ژانویه همان سال، سرپرستی سایکس از سوی نایب السلطنه هندوستان، به فرماندهی قوای نظامی انگلستان در جنوب ایران منصوب گردید. وی در ۱۱جمادی الاول/۱۶مارس، همراه شماری از افسران انگلیسی و هندی، وارد بندرعباس شد. سپس با یاری احمدخان دریابیگی، حاکم بندرهای خلیج فارس، در مدت یک ماه، توانست ۳۰۰نفر را استخدام کند. حکومت هند نیز با فرستادن ۵۰۰تفنگدار، پلیس جنوب را تقویت کرد. با حرکت سایکس از بندرعباس به سوی کرمان در ۱۴رجب/۱۷مه همان سال، تشکیل پلیس جنوب تحقق یافت. نخستین رویارویی در ۲۷-۲۸سپتامبر۱۹۱۶، در سعیدآباد کرمان پیش آمد که اهالی در حمایت از آزادی اسرای آلمانی، اتریشی و عثمانی، با پلیس جنوب درگیر شدند. سایکس سپس در ذی حجه ۱۳۳۴/اکتبر۱۹۱۶، در واقع برای اعلام موجودیت، از کرمان به سوی یزد و اصفهان رفت؛ آن گاه با هماهنگی عبدالحسین میرزا فرمانفرما، والی فارس که در اصفهان مستقر بود، در ۱۵ محرم ۱۳۳۵ق/۱۱نوامبر۱۹۱۶م، وارد شیراز شد. اعطای مشروعیت دولت ایران حمایت نماینده رسمی دولت ایران، به این تشکیلات مشروعیت می بخشد و از سوی دیگر، فرمانفرما نیز در شیراز، در برابر صولت الدوله، رئیس ایل قشقایی و قوام الملک، رئیس ایل خمسه و نیز ژاندارمری نفوذ و اقتدار چندانی نداشت. دوره اول پلیس جنوب ...
جملاتی از کاربرد کلمه پلیس جنوب
پس از جنگ جهانی اول نیز انگلیسیها در قالب پلیس جنوب ایران به سرکوبی مجاهدان ادامه دادند.
کرمان، تا دهههای ۱۸۹۰ و ۱۹۰۰، سرچشمهای از تلاطمات رادیکال ملی گرایانه و مشروطه طلبانه شده بود و روشنفکران و فعالان کرمانی در گردهمآوری یک ائتلاف انقلابی علیه استبداد قاجار در آستانهٔ انقلاب مشروطه نقشی کلیدی ایفا کردند. این جنبش علیه فرمانروایی پدرشاهانهٔ قاجارها تا حدی از طریق پیوندهای قوی با خاندانهای سرشناس محلی رشد کرد، و هنگامیکه نهادهای مشروطه شروع به به چالش گرفتن اقتدار این خانوادهها در حکومت محلی کردند، جنبش مشروطه در کرمان رو به افول رفت. تا جنگ جهانی دوم، کرمان در جریان بازی بزرگ روسیه و انگلستان در آسیای مرکزی و ایران، به طور کامل در منطقهٔ نفوذ بریتانیاییها قرار داشت و متعاقباً در جریان جنگ توسط پلیس جنوب اشغال شد.
جنبش جنوب ایران مبارزات مردمی در جنوب ایران در مقابله با نیروهای مهاجم بریتانیا و پلیس جنوب در زمان اشغال ایران در جنگ جهانی اول بود.
دولت مرکزی با همدستی انگلیس پلیس جنوب ایران را به بهانه خلع سلاح جنوب جهت سرکوب مقاومت جنوب به فرماندهی پرسی سایکس ژنرال انگلیسی، در سال ۱۹۱۶ میلادی تشکیل داد. سایکس به جنوب ایران آمد و با یک سپاه ۱۱هزار نفری هندی، ایرانی و افسرهای انگلیسی مأمور سرکوب مبارزان و مقاومت مردم جنوب شد. او مقر فرماندهی خود را شهر شیراز قرار داد و با همکاری عبدالحسین فرمانفرما و دیگر متنفذین هواخواه انگلیس به سرکوبی نهضت جنوب پرداخت.
در سال ۱۹۱۶ در جریان جنگ جهانی اول بچاقچیها به رهبری حسینخان بچاقچی با انگلیسیها جنگیدند و با نیروهای پلیس جنوب درگیر شدند. وی در سال بعد به آلمانیهایی که از دست ژنرال سایکس گریخته بودند پناه داد. همچنان در سال ۱۳۲۲ خورشیدی ارتش ایران به مدت چهار ماه با سواران وی درگیر بود.
سرانجام شیخحسینخان، خسته از این همه جنگ و گریز، در شعبان ۱۳۳۸ به اتفاق چند تن از یارانش برای ارسال تلگرام و کسب تکلیف از مرکز، به باغی در نزدیکی چاهکوتاه رفت در آنجا تفنگچیان انگلیسی و پلیس جنوب وی و همراهانش را محاصره و به آنها حمله کردند. شیخحسینخان پس از مدتی مقاومت از پای درآمد. تمام همراهان حسین، از جمله پسرش شیخخزعل، در این درگیری کشته شدند.
در جنگ جهانی اول حسینخان مانند اکثر مردم ایران طرفدار آلمانیها بود. در آن زمان انگلیسیها در کرمان حضور داشتند و اولین درگیری بچاقچیها و انگلیسیها در چهارگنبد سیرجان اتفاق افتاد و با فرار انگلیسیها و به جا گذاشتن اسرای آلمانی خاتمه یافت، حسینخان اسیرهای آلمانی را به صولتالدوله قشقایی تحویل داد. انگلیسیها پلیس جنوب را مأمور دستگیری حسینخان کردند ولی آنها موفق به این کار نشدند.
با آغاز جنگ جهانی اول در سال (۱۹۱۸–۱۹۱۷ م) نیروهای انگلیس به بهانهٔ حفظ حکومت شیخ خزعل و مناطق نفتی جنوب و مقابله با دولت عثمانی، خوزستان را متصرف شدند. شیخ خزعل در لشکرکشیهای انگلیس همدست آنان بود و خودسرانه با ترکان عثمانی دشمنی میکرد و اطلاعاتی دربارهٔ عملیات عثمانیها در عراق به دولت انگلستان میداد. از سوی دیگر انگلیسیها برای درهم شکستن مقاومت عشایر و مردم بندرهای خلیج فارس، به تقویت نیروهای نظامی خود در منطقه پرداختند و به تشکیل پلیس جنوب مبادرت کردند.