پرچ کردن

معنی کلمه پرچ کردن در لغت نامه دهخدا

پرچ کردن. [ پ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پرچیدن.پهن کردن سر میخی که در جای کوفته باشند تا برآوردن نتوانند یا برگرداندن نوک میخی که به جای کوفته باشند استحکام را. رجوع به پرچین کردن ذیل پرچین شود.

معنی کلمه پرچ کردن در فرهنگ معین

(پَ. کَ دَ ) فرو کردن میخ در چیزی و پهن کردن سر یا ته آن بوسیلة ضربات چکش به منظور محکم کردن آن .

معنی کلمه پرچ کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) فرو بردن میخ در چیزی و سر آنرا با چکش و مانند آن کوبیدن و پهن کردن محکم کردن چیزی در چیزی مانند میخی که در تخته زنند و دنبال. آنرا از جانب دیگر خم دهند و محکم کنند .

جملاتی از کاربرد کلمه پرچ کردن

تایتانیک ۲ با ۸۴۰ اتاق و ۹ عرشه و یک نمایشگاه از تصاویر شهر کوئینزلند در استرالیا به عنوان محل تولد سرمایه‌گذار کشتی ساخته شده‌است. تنها تغییرات کشتی جدید با کشتی اصلی فناوری‌هایی است که در آن مورد استفاده است که در آن میان می‌توان به جوشکاری به جای پرچ کردن میخ، سینهٔ برآمده‌تر کشتی برای استفادهٔ مفیدتر از سوخت، ژنراتور دیزلی و سکان بزرگ‌تر برای افزایش قابلیت مانور اشاره کرد.