پرپر کردن

معنی کلمه پرپر کردن در لغت نامه دهخدا

پرپر کردن. [ پ َ پ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) جدا کردن گلبرگها. پرپر کردن گل ؛ همه برگهای گلی رااز هم بریده فروریختن. کندن و پراکندن برگهای گل.

معنی کلمه پرپر کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) بر آمدن آواز پرش مرغان .

جملاتی از کاربرد کلمه پرپر کردن

این ساکنان حجره‌های تحجر و تنعم به‌گزاف بر مسند فرهنگ تکیه زده‌اند و تجاوزها، شکنجه‌ها، سوزاندن‌ها، در سردخانه خواباندن‌ها، پرپر کردن دانشجویان، برهم زدن انجمن‌ها و مجلس‌ها، بستن و شکستن رسانه‌ها و اعتراف گرفتن‌ها را اصلاً به روی مبارکشان نمی‌آورند و هیچ‌یک طاقتشان را طاق نمی‌کند و غیرت‌شان را نمی‌جنباند (واخیر ترینش فاجعه قتل مظلومانه ستار بهشتی). در این میان فقط روشنفکری دینی است که‌امّ‌المصائب است و باید فروکوفته شود! و آنگاه می‌خواهند کسی در نیت «خیرشان» شک نکند، و یقین کند که نَفَس جز به یاد حق نمی‌کشند و قلم جز به پاس حقیقت نمی‌زنند.