پرشاخ
معنی کلمه پرشاخ در فرهنگ عمید
معنی کلمه پرشاخ در فرهنگ فارسی
( صفت ) که شاخهای بسیار دارد ( حیوان درخت ) انبوه.
جملاتی از کاربرد کلمه پرشاخ
گویند اشو زرتشت، دو درخت سرو به طالع سعد در دو محل به دست خود کاشت، یکی در دهکده کشمر و دیگری در دهکده فریومد از روستاهای توس (طوس) خراسان. به مرور این درخت بلند و ستبر و پرشاخ شده و دیدن آن موجب شگفتی بینندگان میشد. چون وصف این سروها در مجلس متوکل عباسی، خلیفه عهد، بیان شد، او که مشغول به عمارت در جعفریه سرمن رای، مشهور به سامره بود به خاطرش افتاد که آن سرو را قطع کرده، به بغداد بیاورند.