پر گفتن. [ پ ُ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) بسیار گفتن. اِذراع. تذرّع. بسیار گفتن. سخن را بدرازا کشانیدن. - امثال : پر گفتن به قرآن خوش است . پرگوی دشمن کام است .
جملاتی از کاربرد کلمه پر گفتن
سخن باید که با معیار باشد که پر گفتن خران را بار باشد
بر کن نزاری دل ز وی دیگر منه بر آب پی دم درکش اکنون تا به کی بیهوده پر گفتن که چه
خوری جامی و بس بیهوش گردی ز پر گفتن بکل خاموش گردی
سخن بسیار دارم، گر دلت را ز پر گفتن نیفزاید ملالی
دل ز پر گفتن بمیرد در بدن گرچه گفتارش بود اندر عدن
زخاطر نقش پر گفتن فرو شو حدیث است این که نیکوگو و کم گو