پر هما

معنی کلمه پر هما در لغت نامه دهخدا

پر هما. [ پ َرْ رَ / رِ هَُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کلغی که از پرهای بعضی مرغان سازند اتاقه یا اتاغه نیز گویند. ( غیاث اللغات ). قدما چون سایه هما را میمون و مبارک میشمردند پر آنرا بر کلاه و مغفر و امثال آن میزدند ونیز پر هما صورتی از فر هما است. رجوع به فر شود.

جملاتی از کاربرد کلمه پر هما

جز خط دل سیاه که آن زلف راشکست بال و پر هما نشکسته است هیچ کس
بار دیگر آن همایون پر هما لب گشود آنجا به تسبیح خدا
چو بخت نیست به اقبالت اشتلم چه بلاست ز رشک سایه نباید پر هما کندن
کدام روز مرا سایه ای به سر انداخت که همچو تیغ به فرقم پر هما ننشست
دماغ اهل فنا نشئه بلا دارد به فرقم اره طلوع پر هما دارد
حرص مقلد آخر محروم عافیت ماند بالین راحت از خلق فکر پر هما برد
اگر که پر هما نیست زلف تو از چیست به فرق هر که زندسایه پادشاه شود
عریان تنی عارف معنی جمال اوست فر هما بماند و، پر هما رود
به فرق ما اگرش ناگهان گذار افتد چو گرد سایه ز بال و پر هما ریزد
اگر از سبب توان یافت اثر حضور دولت همه‌کس پر هما را به‌کله چرا ندارد