پرمی. [ ] ( اِخ ) نام محلی در کنار راه سلطان آباد و ملایر میان قلعه نو و زنگنه سفلی در 352600 گزی طهران. پرمی. [ پ ُ م َ / م ِ ] ( ص مرکب ) پر از باده. || ( اِ مرکب ) نوعی از انگور باشد. ( برهان ).
جملاتی از کاربرد کلمه پر می
جام مرا پر می توفیق کرد چشم مرا سرمه تحقیق کرد
با آلیاژسازی، اتم های ناخالصی که به ماده افزوده میشود. چگالی ناخالصی ها که بسیار کمتر از ماده اصلی است، فضای زیرین نابجایی لبهای را پر می کنند و با
در طول هر ضربان قلب، قلب از دو مرحله اصلی عبور می کند: سیستول و دیاستول. در سیستول، بطنها منقبض میشوند و خون را به زور از قلب خارج میکنند. در دیاستول، بطن ها شل می شوند و دوباره با خون پر می شوند. بطن چپ مسئول پمپاژ خون غنی از اکسیژن به بدن از طریق آئورت است. باید به سرعت ظرفیت پمپاژ خود را که توسط سیستم عصبی کنترل می شود تطبیق دهد و در طول دیاستول به سرعت شل شود تا با خون پر شود. برعکس، در طول سیستول، باید به شدت منقبض شود تا بر فشار آئورت بالاتر غلبه کند و به کشش شریانها برای سازگاری با افزایش حجم خون کمک کند. بطن راست خون بدون اکسیژن را کنترل می کند و آن را از طریق شریان ریوی به ریه ها پمپاژ می کند. همچنین باید به سرعت آرامش و انقباض خود را در پاسخ به ضربان قلب تطبیق دهد.
شبنم از روی لطیف تو نظر می دزدد غنچه از شرم تو سر در ته پر می دزدد
این روستا در دهستان پاچه لک غربی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۰۶ نفر (۹۲ خانوار) بودهاست. با توجه به اینکه تعدادی از گرجی ها در ان روستا بودند نام روستا از کلمه برجغله که یک کلمه گرجی و به معنی خورشید هفت پر می باشد اخذ شده است
مرا جام ازو پر می و شیر بود جوان را ز بالا سخن تیر بود
چالش های غیررسمی بستر های نرمافزاری ، از جمله گودال های بی انتها ، دشمنان و سنبله ها ، فاصله بین سوالات آموزشی را پر می کند.
طبق متن اوستا در وندیداد الزامات آیین براشنوم اینگونه است که ۶ چاله به عمق ۲ فوت در فاصله ۳ فوتی از یکدیگر و همینطور ۳ چاله در فاصله ۹ فوتی از هم دیگر حفر می کردند. ۶ چاله اول باید با ادرار گاو (گمیز) و ۳ چاله دیگر با آب پر می شدند.
در کلبه ما تا بکمر موج شرابست تا ساغر تبخاله ما پر می نابست
الرود دستگاهی است که برای ریختهگری قواعد و فاصلهگذاری مواد با عرض مشخص استفاده میشد. این فرآیند به طور گسترده و معمول در طرحبندی صفحه و فاصله خطوط، یعنی تنظیم فضای سفید بین پاراگرافها و هر ناحیه دیگری در صورت نیاز به فضای سفید کوچک استفاده میشد. محدوده زیادی از فضای سفید توسط بلوک های چوبی یا فلزی ایجاد شده است. نواحی کوچکتر با بلوک های مربع یا مستطیل در اندازه نقاط مختلف به نام چهارگوش پر می شد.
گشت مشگین بوستان و گشت رنگین گلستان گشت پر قیر آسمان و گشت پر می آبگیر
به همین ترتیب تمامی خانه های جدول پر می شوند تا امتیاز نهایی بهترین هم ترازی به دست آید. کامل شده این جدول در شکل 1 آمده است و طبق آن امتیاز بهترین هم ترازی این دو رشته برابر با 0 است.
برگ را چون میوه های پخته می ریزد به خاک پای خواب آلود را پر می کند فصل خزان
سیب خانقاه عمدتاً از نژاد سیب زرد لبنانی و سیب قرمز پنج پر می باشد و به دلیل شرایط آب و هوایی این منطقه، از سفتی و ماندگاری بالاتری نسبت به سایر مناطق برخوردار است.
طبع را اکسیر می پر می کنم می کنم حاصل از او این کیمیا
جامها پر می است دست بدست باغها پر گلست رنگ برنگ
دستگاه های لیزر برش و حکاکی غیرفلزات برای تولید پرتو لیزر از تیوب استفاده میکنند. تیوب لیزر یک استوانه از جنس شیشهی مهر و موم شده است. این استوانه شیشهای عموماً با گاز دی اکسید کربن پر می شود.
این ز همت خالی و آن از طبع پر می شود دست عالی زین سبب بهتر ز دست سافل است
بالانژرویت بر اساس ساختاری اکتاهدرال استوار است که شامل کانال هایی است که توسط زنجیرهای تتراهدرای سیلیکاتی که در سه ردیف و چهار ردیف قرار دارند و در امتداد محور الیاف قرار دارند پر می شوند. بالانژرویت از نظر ساختاری نسبت به گاژیت مشابه است.
به خاک دشت بس بنشسته ژاله دمیده لاله چون پر می پیاله