پر شکستگی

معنی کلمه پر شکستگی در لغت نامه دهخدا

پرشکستگی. [پ ُ ش ِ ک َ ت َ / ت ِ ] ( ص مرکب ) ( راه... ) پر از پستی وبلندی. درشتناک. پردست انداز : سه راه نسخت کردند یکی بیابان از جانب دهستان سخت دشوار و بی آب و علف و دو بیشتر درشت و پرشکستگی. ( تاریخ بیهقی ).

معنی کلمه پر شکستگی در فرهنگ فارسی

پر از پستی و بلندی ناهموار درشتناک پر دست انداز .

جملاتی از کاربرد کلمه پر شکستگی

چون زمین پر شکستگی است چرا آسمان بی تفاوت است و فطور؟
به پر شکستگی خویش الفتی دارم که تنگنای قفس را به گلستان ندهم
سعی پر شکستگی طرف عروج ناز اوست گل به سر امید زد رنگ من از کلاه تو