معنی کلمه پر حلل در لغت نامه دهخدا پرحلل.[ پ ُ ح ُ ل َ ] ( ص مرکب ) پرزینت. پرزیور : ظاهرش چون گور کافر پرحلل واندرون قهر خدا عزّ و جل.
جملاتی از کاربرد کلمه پر حلل «ظاهرت، چون گور کافر پر حلل وز درون، قهر خدا عز و جل ظاهرت چون گور کافر پر حلل و اندرون قهر خدا عزوجل از آن خورشید صحرا پر حلل شد وزین خورشید دولت بی خلل شد