پر بدایع

معنی کلمه پر بدایع در لغت نامه دهخدا

پربدایع. [ پ ُ ب َ ی ِ ] ( ص مرکب ) پرطرایف :
بخواست آتش و آن شهر پربدایع را
به آتش و به تبر کرد با زمی هموار.فرخی.اشعار پربدایع دوشیزه ٔمن است
بی شایگان ولیک به از گنج شایگان.وطواط.

معنی کلمه پر بدایع در فرهنگ فارسی

( صفت ) پر طرایف .

جملاتی از کاربرد کلمه پر بدایع

با جلال تو سپهر پر صنایع نیم کار با کمال تو جهان پر بدایع مختصر
بخواست آتش و آن شهر پر بدایع را به آتش و به تبر کرد با زمین هموار
اشعار پر بدایع دوشیزهٔ منست بی شایگان و لیک به از گنج شایگان
درجها پر نفائس بحرین تختها پر بدایع امکان
و چون در عجایب تن خویش نگرد، از روی ظاهر و از روی باطن، چنان که بعضی شرح کرده شد، قدرت آفریدگار خویش بیند و بشناسد که قدرتی بر کمال است که هر چه خواهد، تواند آفریدن که قدرتی کاملتر از آن، چه باشد که از چنان قطره آب حقیر و مهین چنین شخص باکمال و باجمال و پر بدایع و عجایب بیافریند.