پاکدست. [ دَ ] ( ص مرکب )درستکار. با صحّت عمل. مقابل ناپاکدست : نبیره جهاندار هوشنگ هست همان راد و بینادل و پاکدست.فردوسی.گشاده زبان و دل و پاکدست پرستنده شاه و یزدان پرست.فردوسی.سر بسر دعویست مرد امر و معنی دار کو تیزبینی پاکدستی رهبری غمخوار کو.سنائی.
معنی کلمه پاکدست در فرهنگ عمید
درستکار.
معنی کلمه پاکدست در فرهنگ فارسی
( صفت ) درستکار دارای صحت عمل مقابل ناپاکدست . درستکار با صحت عمل
جملاتی از کاربرد کلمه پاکدست
این روستا در شهرستان پاکدست قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱٬۷۷۴ نفر (۴۵۹خانوار) بودهاست.