هراکلس
معنی کلمه هراکلس در لغت نامه دهخدا

هراکلس

معنی کلمه هراکلس در لغت نامه دهخدا

هراکلس. [ هَِ ل ِ ] ( اِخ ) لاتن ها او را «هرکول » خوانند. معروفترین و ملی ترین قهرمان داستانهای کلاسیک یونان وروم است. نام او را در داستانهای کلاسیک از دوره پیش از هلن تا پایان عهد قدیم می بینیم و چون نام وی دردوره طولانی تاریخ اساطیری دیده میشود، زمان او درست معلوم نیست و داستان سرایان یونان کهن نیز در طبقه بندی اساطیر مربوط به او دچار اشکال شده اند. نام اصلی او در اساطیر یونان آلسید بوده است ولی به مناسبت پذیرفتن مأموریت های هرا به هراکلس موسوم گشت ، یعنی «پیروزی هرا». افسانه های مربوط به هراکلس شامل دو قسمت مهم است یکی اردوکشیهای متفرقی است که هراکلس درآن قهرمانیهای ارزنده از خود بروز میدهد و دیگر داستانهای «دوازده خوان » است که در هر مرحله آن هراکلس دشمنی شگرف را از پیش پای برمیدارد. ( از فرهنگ اساطیر یونان و روم ، اثر پیر گریمال ترجمه بهمنش ). افسانه های این قهرمان بسیار وسیع است و در برخی از آنها بقدری شگفتی و عظمت تصور بچشم میخورد که از نظر هنری بسیار قابل تحسین است. هراکلس در اساطیر یونان یکی از فرزندان زئوس و برادر آپولون است. مرگ وی به سبب زهرآلود بودن لباسی اتفاق می افتد که برای انجام قربانی در برابر زئوس به تن می کند و زهر مطابق روایات از منافذ پوستی او نفوذ می یابد و او را مسموم می سازد. رجوع به فرهنگ اساطیر یونان و روم صص 375 - 408 شود.

معنی کلمه هراکلس در فرهنگ فارسی

مشهورترین و محبوب ترین پهلوان اساطیر یونانی که مظهر شجاعت و پهلوانی است . در بین اقوام لاتین بنام هرکول موسوم است.

معنی کلمه هراکلس در دانشنامه عمومی

هراکلس ( به یونانی: Ἡρακλῆς, Hēraklēs ) به معنی شکوه هرا، نام بزرگترین پهلوان اسطوره ای یونان و روم باستان فرزند پادشاه خدایان زئوس و آلکمنه بود. او نام آورترین قهرمان اسطوره ای یونان است. او جد خاندانی سلطنتی به نام هراکلیدای، مظهر مردانگی و قهرمان المپ نشینان علیه هیولاهای زیرزمینی بود. هراکلس آخرین پسر فناپذیر زئوس و همچنین تنها کسی بود که از مادری فانی به دنیا آمده بود، و پس از مرگش تبدیل به خدا شد. هراکلس در ابتدا توسط والدینش آلکیدس ( به یونانی: Ἀλκείδης, Alkeidēs ) نام گذاری شد، اما بعدها نام او فقط برای خشنودی نامادری اش هرا به هراکلس یا شکوه برای هرا تغییر یافت. در اساطیر روم و جهان غرب مدرن، او تحت نام هرکول ( به لاتین: Hercules ) شناخته می شود، که بعدها امپراتورهای روم، به ویژه کومودوس و ماکسیمیان اغلب خود را با او یکی می دانستند. رومیان در اصل زندگی و آثار نسخهٔ یونانی او را بدون تغییر پذیرفتند، اما روایت های جزئی خود را اضافه کردند، که برخی از آن ها این پهلوان را به جغرافیای دریای مدیترانه مرکزی پیوند می دهد. بر طبق اساطیر اتروسکی، هراکلس را هرکله نامیدند، و در عوض اینکه فرزند زنی فانی باشد، هر دو والدینش نامیرا بودند و او را پسر تینیا و یونی می پنداشتند. تینیا ایزد آسمان ها و قابل قیاس با ژوپیتر در اساطیر رومی یا زئوس یونانی است، در حالی که یونی، معادل یونو در اساطیر روم و هرا در اساطیر یونان است.
استعداد او قدرت شگفت انگیز و شجاعتی بود که داشت، اما از دانش و خرد بهره چندانی نداشت. هنگامی که در گهواره بود دو مار را خفه کرد و در سنین نوجوانی توانست شیری را از پا درآورد. او هرگز در هیچ یک از شهرهایی که به ماجراجویی می پرداخت، مقیم نشد و سرگردانی های او باعث شد فراسوی مرزهای یونان، مثل آفریقا و آسیای صغیر را درنوردد. هراکلس در دوران باستان محبوبیت فراوان داشت، و موضوع داستان ها و آثار هنری بی شمار بود. هر چند منسجم ترین منابع ادبی مربوط به دلاوری های او به قرن سوم بازمی گردد، اما منابع پراکنده، و شواهد به دست آمده از منابع هنری روشن می سازند که اغلب ماجراهای او اگر نه همهٔ آن ها از نخستین دوران ها معروف بوده است. از مشخصه های هرکول می توان به سلاحش که گرزی بود از جنس چوب زیتون و لباسی که از پوست شیر درست شده بود اشاره کرد.

معنی کلمه هراکلس در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:هرکول (یونان)

جملاتی از کاربرد کلمه هراکلس

اومفال (به یونانی: Ὀμφάλη) در اساطیر یونانی، دختر پادشاه لیدیه لاردانوس و همسر تیمولوس بود. او ملکهٔ پادشاهی لیدیه در آناتولی بود و پس از مرگ همسرش تاج و تخت پادشاهی را به ارث برد و به تنهایی به سلطنت خود ادامه داد. هراکلس به عنوان مجازات برای قتل ایفیتوس، پسر شاه ائوروتوس به فرمان زئوس محکوم شد به مدت سه سال به بردگی اومفال درآید و در دربارش مشغول کار شود. اومفال در یونانی به معنی ناف (یا محور) ممکن است نشان دهنده ایزدبانوی قابل توجه زمین در لیدیه باشد.
هرودوت مورخ و جغرافی‌دان یونان باستان می‌گوید که هایپربورئون‌ها فراتر از ماساگت و ایزودونز زندگی می‌کردند. از آنجایی که این هر دو از مردم آسیای مرکزی هستند، می‌توان حدس زد که هایپربوریایی‌های او در سیبری زندگی می‌کردند. هراکلس در دوازده کار خود، به دنبال شاخ‌دار طلایی آرتمیس در هایپربوریا بود. از آنجایی که گوزن شمالی تنها گونه آهویی است که ماده‌ها دارای شاخ هستند، این نشان دهنده یک منطقه قطبی یا زیر قطبی است. محقق جیمز دی‌پی بولتون در عوض مردم ایسدون را در دامنه‌های جنوب غربی کوه‌های آلتای قرار داد، که باعث شد همکارش کارل پی راک، هایپربوریا را در آن سوی دروازه دزونگاریان در بخش شمالی منطقه سین کیانگ قرار دهد و اضافه کرد که احتمالاً هایپربوره‌ها چینی هستند.
اما هراکلس در طول اقامت خود در لیدیه شهر ایتون را تسخیر کرد و مردم آن را به بردگی گرفت. او همچنین سیلئوس، که رهگذران را مجبور به شخم زدن تاکستان خود می‌نمود کشت، و موجودات شبیه به میمون کرکوپس را اسیر کرد و جنازهٔ ایکاروس را به خاک سپرد. پس از مدتی اومفال هراکلس را آزاد کرد و او را به عنوان همسر خود برگزید.