کاشمر

معنی کلمه کاشمر در لغت نامه دهخدا

کاشمر. [ م َ ] ( اِخ ) نام شهری است در ترکستان منسوب بخوبرویان. ( برهان )( ناظم الاطباء ). به این معنی مصحف کاشغر است. ( برهان قاطع چ معین ، حاشیه لغت کاشمر ). رجوع بکاشغر شود.
کاشمر. [ م َ ] ( اِخ ) نام یکی از شهرستان های استان نهم کشور ایران و محدود است از طرف خاور به شهرستان تربت حیدریه ، از شمال به شهرستان نیشابور، از باختر و شمال باختری به شهرستان سبزوار و کویر جندق ، از جنوب بکوه یخاب و بلوک بجستان و شهرستان گناباد.
آب و هوا: شهرستان کاشمر بواسطه پستی و بلندی مناطق مختلفه آب و هوای متغیری دارد بطوری که در قسمت شمال خاوری هوای سردسیر و مرطوب زمستان آن طولانی است. در شمال باختری هوای معتدل و آبهای گوارائی دارددر اطراف شهر کاشمر هوا گرم سیر سالم و آب گوارا است و در قسمتهای جنوب شهرستان بواسطه مجاورت با کویر نمک ، هوا بسیار گرم و خشک و آبها عموماً شور است.
قومیت و نژاد: بطور کلی امروز در هیچ یک از نقاط نژاد خالص که بتوان از نظر خصائص اخلاق و روش اجتماعی تشخیص داد وجود ندارد در این شهرستان نیز بر اثر پیش آمد و حوادث تاریخی مانند حمله اسکندر و غلبه عرب و هجوم قبایل وحشی مغول و تاتار و ترکمن ، نژاد مختلفی تشکیل داده حتی از همین نژادها در گوشه و کنار بعضی دهات مانند ایور عرب و ترکمن و قریه موشک از نژاد ازبک میباشد و نیز در زمان نادرشاه افشارعده ای از طوایف بختیاری به بعضی قراء این شهرستان مانند نامق و غیره کوچانده شده و در مرور زمان با طوایف مختلفه آمیخته امروزه به صورت قوم واحدی در آمده اند.
ارتفاعات : بطور کلی در این حوزه دو رشته ارتفاعات وجود دارد یکی رشته شمالی که از بلوک خواف شروع و از شمال تربت حیدریه گذشته در گردنه محمدمیرزا شوسه اصلی مشهد به زاهدان را قطع و تا قریه حصار، آخرین حد تربت حیدریه ، امتداد دارد سپس به طرف باختر کشیده شده در این رشته کوه یک سلسله کوه ها و تپه ماهورها که مربوط به دوران سوم زمین شناسی است ، در حدود عطائیه و شادی مشاهده می شود و هم چنین در قسمتهای بلوک کوه سرخ کوه های مربوط بدوران چهارم زمین شناسی هنوز قله های مخروطی شکل آن دیده می شود مانند کوه آتش فشان در شمال قریه ریوش مرکز بخش ریوش که نام اصل آن آتش فشان بوده که بومیان هم آنجا را آتشان می خوانند و کوه باغدشت دارای اشجار جاتلانقوش و بادام زیادی بوده از سال 1308 به بعد زغال سوزان بتدریج اغلب اشجار را قطع نموده اند. درقسمت باختری کوه سرخ قله آتش فشانی دیده می شود و آب گرم معدنی از دامنه آن جاری است دیگر از کوههای معروف کوه دروند و کوه گرماب است که مرکز رشته کوه شمالی است که دارای قلل مخروطی آتش فشانی بوده است و چشمه آب گرم از زیر آن جریان دارد. دوم رشته جنوبی که از کال رودنجی شروع و به کوه یخاب ختم می شود این رشته که معروف به کوه مغان میباشد از جمله کوه های بسیار قدیمی است که سالیان دراز در زیر آب دریای کم عمق آسیای مرکزی پنهان بوده پس از چین خوردگی خلیج فارس از زیر آب بیرون آمده در مقابل نور خورشید قرار گرفته دارای تپه های گچی است. آب در این کوه بندرت یافت میشود تلخ و شور است و قابل کشت و زرع نیست. راه مالروبجستان به کاشمر از دهنه معروف به گرماب از همین کوه می گذرد.

معنی کلمه کاشمر در فرهنگ فارسی

۱ - شهرستانی است در خراسان و آن محدود است از مشرق بشهرستان تربت حیدریه از شمال بشهرستان نیشابور از مغرب و شمال غربی بشهرستان سبزوار و کویر جندق . از جنوب بکوه یخاب و بلوک بجستان و شهرستان گناباد . این شهرستان بواسطه پستی و بلندی مناطق مختلف آب و هوای متغیری دارد بطوری که در قسمت شمال شرقی دارای هوای سردسیر و مرطوب و زمستان طولانی است . در شمال باختری هوای معتدل و آبهای گوارایی دارد . در اطراف شهر کاشمر هوای گرمسیر سالم و گوارا است و در قسمتهای جنوب شهرستان بواسطه مجاورت با کویر نمک هوا بسیار گرم و خشک و آبها عموما شور است . در این حوزه دو رشته ارتفاعات وجود دارد : رشته شمالی که از بلوک خواف شروع میشود و از شمال تربت حیدریه میگذرد و در گردنه محمد میرزا شوسه اصلی مشهد بتهران را قطع می کند و تا قریه حصار - آخرین حد ترتبت حیدریه - امتداد می یابد و سپس بطرف مغرب کشیده میشود . در این رشته کوه یک سلسله کوه و تپه ماهور که مربوط بدوران سوم زمین شناسی است در حدود عطائیه و شادی مشاهده میشود و همچنین در قسمتهای بلوک کوه سرخ کوههای مربوط بدوران چهارم زمین شناسی وجود دارد که هنوز قله های مخروطی شکل آن دیده میشود مانند کوه آتشفشان در شمال قریه ریوش مرکز بخش ریوش - که نام اصلی آن آتشفشان بوده و بومیان هم آنجا را [ آتشان ] می خوانند - و کوه باغدشت دارای درختان چاتلانقوش و بادام بسیار است . در قسمت غربی کوه سرخ قله آتشفشانی دیده می شود و آب گرم معدنی از دامنه آن جاری است . دیگر از کوههای معروف رشته دروندو کوه گرماب است که مرکز رشته کوه شمالی است و آن دارای قلل مخروطی آتشفشان بوده است و چشمه آب گرم از زیر آن جریان دارد. دوم رشته جنوبی که از کال رودنجی شروع میشود و بکوه یخاب ختم می گردد . این رشته که بکوه مغان معروف است از جمله کوههای بسیار قدیمی است که سالیان دراز در زیر آب دریای کم عمق آسیای مرکزی پنهان بوده و پس از چین - خوردگی خلیج فارس از زیر آب بیرون آمده در مقابل نور خورشید قرار گرفته و دارای تپه های گچی است . آب درین کوه بندرت یافت میشود و آب آن تلخ و شور است و قابل زراعت نیست . شهرستان کاشمر را از حیث پستی و بلندی آب و هوا و محصولات طبیعی بچهار منطقه مختلف میتوان تقسیم کرد : اول منطقه کوهستان شمالی است که در آن اصلا جلگه وجود ندارد . اراضی نسبتا همواری در میان دره های این کوهستان بعرض ۶ و طول ۱٠ تا ۳٠ کیلومتر مشاهده میشود مانند جلگه عطائیه و پس کمر طرق و قرچه . دوم قسمت لب کویر که دارای پستی و بلندی هایی است که نمیتوان آنرا جلگه نامید و بواسطه کمی جمعیت و کم آبی دارای اهمیتی نیست . سوم قسمت جنوبی دارای دشت حاصلخیزیست که از مشرق سعدالدین شروع و بدهنه کوه رودنجی تا مقابل شمس آباد محولات کشیده شده است . چهارم جلگه مهم و حاصلخیز و آباد و پر جمعیت این منطقه که شهر کاشمر و قری و قصبات مهم و قنوات بسیار اراضی متعدد کشت و زرع در آن واقع شده و طول آن ۱۲ کیلومتر و از مشرق شهر شروع میشود و در ۱۴۶ کیلومتری مغرب تا دهنه کوه سفید و درونه ختم میگردد . این منطقه دارای هوای معتدل است و با اندک توجهی ممکن است از بهترین جلگه های حاصلخیز خراسان بشمار رود . در قسمت جنوب غربی این شهرستان یعنی از مقابل یونسی تا مغرب سعد الدین بندرت کویر نمک وجود دارد و آن از بقایای دریاچه سابق است . در فصل زمستان و هنگام بارندگی عبور از آن با وسایط نقلیه و چهارپا مقدور نیست . عرض آن به ۲٠٠٠ تا ۲٠٠٠٠ متر میرسد . درین شهرستان رودخانه ای که دارای اهمیت باشد وجود ندارد فقط از دره های کوهستانی شمالی در فصل بهار نهرهایی از آب برف و باران تشکیل میشود که در فصل تابستان خشک میگردد و از همه مهمتر رودخانه ایست که از چشمه سارهای دره مرکزی کوه سرخ از شمال سرچشمه میگیرد و قرایی را که در مسیر وی واقع است مشروب میسازد . شهرستان مزبور از چهار بخش بنام حومه ریوش خلیل آباد بردسکن تشکیل میشود و دارای ۱۵۲ آبادی است و جمعیت کل آن تا آخر سال ۱۳۲۸ ه ش . ۱٠۷۹٠۲ تن بوده است . طوایفی مانند طایفه طاهری طوایف بلوچ خان زائی و گرگ زائی و اسماعیل زائی و طایفه بهمدی در اطراف شهرستان بصورت چادرنشین زندگی میکنند . ۲ - بخش حومه شهرستان کاشمر و آن محدود است از شمال ببخش ریوش از جنوب بشهرستان گناباد از مشرق ببخش فیض آباد از مغرب بخلیل آباد .این بخش از ۲۴ آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و مجموع نفوس آن۳۲۲۴۷ تن است . ۳ - دهستان مرکزی بخش کاشمر شامل ۹ آبادی است . سکنه این دهستان بداد و ستد در شهر مشغولند . مرکز بخش و شهرستان کاشمر واقع در جلگه سکنه آن طبق آمار سال ۱۳۲۸ ه ش . ۱۲٠۵۲ تن و شغل اهالی کسب و تجارت است . هوای شهر گرمسیر و آب آن شیرین و گوارا است و دارای سه رشته قنات میباشد . شهریست قدیم و در دوره قبل از اسلام آباد بوده و درخت [ سرو کاشمر ] در تاریخ و ادب ما اشتهار دارد . از آثار قدیم آن [ منار کشمر ] مقبره و مزار [ سید حمزه ] است ( که درختهای کاج بسیار کهن دارد ) یا سرو کاشمر . درخت سروی کهن سال که مسلما متعلق بادوار قبل از اسلام است درین ناحیه وجود داشت و زردشتیان معتقد بودند که آن بدست خود زردشت پیامبر ایرانی کاشته شده و بدین جهت آنرا مقدس میدانستند . بقول مولف تاریخ بیهق چون متوکل خلیفه عباسی وصف این درخت بشنید- در زمانی که بنای جعفریه را آغاز کرده بود - نامه ای بخواجه ابوالطیب عامل نیشابور و امیر طاهر بن عبدالله ابن طاهر نوشت که باید آن درخت را ببرند و برگردون نهند و ببغداد فرستند و جمله شاخه های آن در نمد دوزند و بفرستند تا درودگران در بغداد آن درخت راست باز نهند و شاخه ها بمیخ بهم باز بندند چنانکه هیچ شاخه و فرع از آن درخت ضایع نشود تا وی آن بیند آنگاه در بنا بکار برند . زردشتیان خواجه ابوالطیب را گفتند ما پنجاه هزار دینار زر نیشابوری خزانه خلیفه را خدمت کنیم در خواه تا ازین بریدن درخت در گذرد چه هزار سال زیادتست تا این درخت کشته اند - و این در سال ۲۳۲ ه ق . بود و معتقد بودند که از زمان کاشت درخت تا آن هنگام ۱۴٠۵ سال بود و گفتند که قلع و قطع این درخت مبارک نیاید و بدین انتفاع دست ندهد . عامل نیشابور گفت متوکل نه از آن خلفاست که فرمان وی بر وی رد توان کرد . پس ابوالطیب امیر عتاب ابن ورقائ شاعر شیبانی را - که از فرزندان عمروبن کلثوم شاعر بود - بدین عمل نصب کرد و استادی درود گر بود در نیشابور او را حسین نجار میگفتند . مدتی روزگار صرف کرد تا اره آن بساختند و اسباب آن مهیا کردند و استداره ساق این درخت چنانکه در کتب آورده اند مساحت ۲۷ تازیانه بوده است هر تازیانه رشی و ربعی بذارع شاه گفته اند در سایه آن درخت زیادت از ده هزار گوسفند قرار میگرفت و وقتی که آدمی نبود و گوسپند و شبان نبود وحوش و سباع آنجا آرام میگرفتند و مرغهای بسیار بر شاخه های آن ماوی میگرفت چون بیفتاد کاریزها و بناهای بسیار خلل کرد . پانصد هزار درم در وجوه آن صرف کردند تا اصل آن درخت از کشمر بجعفریه بردند و شاخه ها و فروع آن بر ۱۳٠٠ اشتر نهادند و چون بیک منزل جعفریه رسید آن شب غلامان متوکل را بکشتند و او آن اصل سرو را ندید و از آن برخورداری نیافت . ولی درین قول چند نکته قابل توجه است : نخست آنکه تاریخ قتل متوکل عباسی و تاریخ قطع سرو کاشمر را که هر دو در یک سال اتفاق افتاده سال ۲۳۲ ه. نوشته و این درست نیست چه متوکل در سال ۲۴۷ بقتل رسیده و سال ۲۳۲ تاریخ جلوس او بر مسند خلافت است نه تاریخ قتل او . دوم آنکه در ابتدای داستان کاشتن درخت کشمر را بخود زردشت نسبت دهد و در اثنای آن گوید که قطع آن در سنه ۲۳۲ انجام گرفت و تا این وقت ۱۴٠۵ سال گذشته بود و چون عدد اول را از دوم بکاهیم بازمانده ۱۱۷۳ خواهد بود یعنی در آغاز تاریخ هجرت ۱۱۷۳ سال از زمان کشت درخت ( و به عبارت دیگر از عصر زندگانی زردشت میگذشته ) . هجرت پیامبر اسلام در سال ۶۲۳ م . انجام گرفته و چون این عدد را نیز از ۱۱۷۳ تقریق کنیم تفاضل ۵۵٠ خواهد بود . بنابراین قول تاریخ کاشتن سرو مزبور در حدود ۵۵٠ قم . انجام گرفته و این عدد فقط اندکی با تاریخ معمول سنتی زردشتیان اختلاف دارد چه طبق محاسبه عادی زردشت در ۶۶٠ قم . متولد شد و در ۷۷ سالگی - یعنی ۵۸۳ قم . - بشهادت رسید و بنابراین روایت در سال ۵۵٠ ق م . سی و سه سال از وفات زردشت گذشته بود . در ادبیات پارسی و فرهنگها مکرر از سرو کاشمر ( کشمر ) یاد شده : [ ترک نزاید چو تو بکاشغر اندر سرو نبالد چو تو بکاشغر اندر . ] ( معزی ) [ بروی حوری رویش چو نقش مانی ز دست ترکی قدش چو سرو کشمر . ] ( مسعود سعد ) توضیح در شهریور ۱۳۱۴ ه ش . بموجب تصویب نامه هیئت وزیران نام [ ترشیز ] به کاشمر بدل گردید .
نام شهری است در ترکستان منسوب به خوبرویان

جملاتی از کاربرد کلمه کاشمر

هرجاکه جلوه سازکنی‌گشت قندهار هر جا خرام ناز کنی‌ کاشمر بود
کوهسرخ به‌علت قرارگرفتن در دامنه‌های کوهٔ آریا و ارتفاعات رشته‌کوه کوهسرخ و برخورداری از آب‌وهوای معتدل، آب فراوان و باغ‌های وسیع و مناظر طبیعی دیدنی به‌عنوان یکی از کانون‌های عمدهٔ مسافران و گردشگران از شهر کاشمر و شهرهای مجاور است. همچنین کوه آریا به عنوان یکی از مستعدترین پیست‌های پروازی در استان معرفی شده‌است.
گل کابل کجا آید میان انجمن خندان کمر کی در میان خلق سرو کاشمر بندد
گویی‌که جهان نهال قدش را از تخمهء سرو کاشمر دارد
شوراب کاشمر یک اندیس فلزی است که در حوالی شهر کاشمر استان خراسان قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، جیوه است. سنگ میزبان این اندیس دولومیت -شیل -آهک - ماسه سنگ وگچ است و دیرینگی آن به دوران پر کامبرین تا عهد حاضر می‌رسد.
آنکه سرو کاشمر را تیشه زد بر ریشه گفت این حسود قامت آن سرو سیمین ساق بود
وی پس از درگذشت بروجردی به طرح و تبلیغ مرجعیت خمینی پرداخت. او در دوران حکومت پهلوی بارها دستگیر و ده سال زندان بود و در شهرهای کاشمر جیرفت فیروزآباد و سردشت در تبعید به سر برد.
بُشْت یا پُشْت؛ نام یکی از ولایت‌های ربع نیشابور خراسان؛ که خاستگاه ادیبان و شاعران و محدثان بسیاری است. در منابع تاریخی از ترشیز، کندر و زبسک و خارزنج، که از نقاط مهم ولایت پشت می‌باشند، یاد شده‌است. ولایت پشت را با شهرستان‌های کاشمر و خلیل‌آباد، بردسکن، کوهسرخ و حدود پیرامونی آن‌ها در استان خراسان رضوی ایران در جغرافیای امروز، مطابقت داده‌اند.
گه سرو سهی را به خرام آور از ناز وز رشک شرر در جگر کاشمر انداز
قبر مدرس پس از شهریور ۱۳۲۰ و خروج رضا شاه از ایران، توسط اهالی محل مشخص گردید. آرامگاه وی در شهر کاشمر واقع است.
امیر تیمور کلالی مشاور قوام‌السلطنه در سمت فرماندار خراسان بود و نقش وی در جریان قیام کلنل محمد تقی خان پسیان از نکات بارز زندگی وی است. امیر تیمور کلالی در دوره ششم مجلس شورای ملی به‌عنوان نماینده مردم فردوس وارد مجلس شورای ملی شد. در این دوره نقش وی در قضیه کشف حجاب قابل توجه بود. در دوره‌های هفتم تا نهم به نمایندگی مشهد و در دوره‌های دوازدهم، سیزدهم به نمایندگی کاشمر در مجلس شورای ملی حضور داشت.
در کتاب تاریخ کاشمر دربارهٔ وجه تسمیه این شهر گفته شده‌است: ریوش را قبلاً «ری» «وش» به معنای محل رویش رود گفته‌اند.
بزمم همه از ماه رخش سطح فلک شد کاخم همه از سرو قدش کاشمر آمد
بتا توئی که قدت سرو باغ کاشمر است رخت بهار ختن بوستان کاشغر است
در سال ۱۳۴۰ در خانواده‌ای مذهبی در روستای چنار واقع در ۳۰ کیلومتری شهرستان کاشمر از توابع شهرستان مه ولات (فیض آباد) چشم به جهان گشود. دوره ابتدایی را به سرعت طی کرد و در سال ۱۳۵۱ وارد حوزه علمیه حاج سلطان کاشمر شد و تا سال ۱۳۵۵ مقدمات را آموخت و پس از آن برای ادامه تحصیل عازم حوزه علمیه قم شد.
رخت به کاشمر گشا کوه و تل و دمن نگر سبزه جهان جهان ببین لاله چمن چمن نگر
شد پست پیش سرو چمن سرو کاشمر گلبن نهاد افسر پرویز گل به سر
سروِ آزاده توسط زرتشت از بهشت برای گشتاسب، پادشاه کیانی آورده شد و گشتاسپ آن درخت را به‌عنوان یادگاریِ گِرَویستَنَش به آیین زرتشت در کنار نزدیک‌ترین آتشکده در کاشمر در خراسان، کاشت. (این درخت به سرو کشمر معروف است) براساس نزهه القلوب کسی که این درخت را کاشت، وزیر گشتاسب و داماد زرتشت، جاماسب بود.
باور پاره‌ای که بُجستان را «باجستان» می‌دانند یک برداشت عامیانه است و با زبانشناسی و تاریخ جور نیست و چون روستاهای آن تحت نفوذ اعیان و اشراف بوده‌است، آنان از توابع خود باج می‌گرفتند. در بین اهالی، مشهور است که در گذشته، دریاچه‌ای در ترشیز و بجستان وجود داشته که در حال حاضر از بین رفته و تبدیل به کویر نمک شده‌است. در دو طرف این دریاچه، دو محل باجگیرخانه وجود داشته، یکی به نام «بجستان» که اصل آن «باج ستان» بوده و دیگری در طرف کاشمر در راه سبزوار، مشهور به «باج وَر» که به معنی «باج بده» است و اکنون هم دهنهٔ بَجْوَرْد، در راه سبزوار و کاشمر، معروف است و در راه مزار دو کیلومتری جنوب بجستان، تپه خاکی است که آثار ساختمانی در آن است و معروف به باجگیرخانه است.
بجز دو سنبل مشکین فراز نخل قدت که دیده مشک تر، از سرو کاشمر گذرد