نورسیده

معنی کلمه نورسیده در لغت نامه دهخدا

نورسیده. [ ن َ / نُو رَ / رِ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب )تازه وارد. که به تازگی از سفر آمده است :
که جادوئی است اینجا کاردیده
ز کوهستان بابل نورسیده.نظامی. || نو. تازه. ( ناظم الاطباء ) :
از فراش کهن بلات رسید
تا از این نورسیده خود چه رسد؟خاقانی. || نوزاد. مولود نو. مولودجدید. جدیدالولاده :
پسر نورسیده شاید بود
که نودساله چون پدر گردد.سعدی. || نوبالیده. نهال تازه سال :
بالا چون سرو نورسیده بهاری
کوهی لرزان میان ساق و میان بر.منجیک.همه موبدان شاد گشتند سخت
که سبز آمد آن نورسیده درخت.فردوسی.از ارغوان و یاسمن و خیری و سمن
وز سرو نورسیده و گل های کامکار.فرخی. || تازه روئیده. ( ناظم الاطباء ). نودمیده. نوشکفته. رجوع به نورسیده شود. || نورس. نوبر. نوباوه :
زآن تازه ترنج نورسیده
نظاره ترنج کف بریده.نظامی. || کم سال. تازه بالغ. تازه جوان. نوجوان که پخته و مجرب نیست :
بدو گفت کای نورسیده شبان
چه آگاهی استت به روز وشبان ؟فردوسی.که ای کم خرد نورسیده جوان
چو رفتی به نخجیر با اردوان.فردوسی.چو جنگ آمدی ، نورسیده جوان
برفتی ز درگاه بااردوان.فردوسی.بر نارسیدن از چه و چون و چند
عار است نورسیده برنا را.ناصرخسرو.عاجزش کرده نورسیده زنی
از تنی اوفتاده تهمتنی.نظامی.- نورسیده به کار ؛ تازه کار. کم تجربه :
تو برنائی و نورسیده به کار
چو خواهی که بر یابی از روزگار.فردوسی.- نورسیده شدن ؛ بالغ شدن : گفتند رسم ایشان است که هر کودکی که نورسیده شود تا آنگاه که زنی به زنی کند حاجت خویش بدین مرد روا کند. ( تاریخ بخارا ص 89 ).

معنی کلمه نورسیده در فرهنگ عمید

۱. تازه رسیده، تازه وارد.
۲. تازه، نو.
۳. (اسم، صفت فاعلی ) [مجاز] نوزاد.

معنی کلمه نورسیده در فرهنگ فارسی

۱- تازه رسیده تازه واردنو آمده جدیدالورودجمع: نورسیدگان:درمدرسه نظامیه از انفاس ایشان که بعضی نورسیدگان عالم معنی بودند... ۲- تازه نو.

جملاتی از کاربرد کلمه نورسیده

دست شستی ز دوستان قدیم سر سپردی به نورسیده ندیم
رمزیم همچو خط بناگوش سر به سر هر طفل نورسیده ندارد سواد ما
ای مژده بر تو مژده به بازار شوق بر کان نورسیده میوهٔ بستان ما رسید
چو جنگ آمدی نورسیده جوان برفتی ز درگاه با پهلوان
چه شد که این پسر نورسیده مشرق بشرق و غرب لوایش بلند و دست رساست
در سراسر جهان، اصطلاحات جوان و نورسیده غالباً به یک مفهوم گفته می‌شوند. جوانی به دوره‌ای از زندگی گفته می‌شود که نه کودکیست و نه بزرگسالی. بلکه جایی میانِ این دو است. وقتی می‌گوییم او جوان است جوانی، به عنوان مشخصه یک نگرش خاص از نوع رفتار شخص است. دوازدهم اوت توسط سازمان ملل متحد روز بین‌المللی جوانان اعلام شده‌است.
زان خون دل ز دیده روانست کز نظر آن نورسیده سرو قباپوش میرود
به نمودار راست، بی تخمین راز این طفل نورسیده ببین
پسر نورسیده شاید بود که نود ساله چون پدر گردد
طفل سرشگ تا سر مژگان ز دل دوید این نورسیده با جگر آمد هزار شکر
کنون که آمدی ایجان نورسیده بدست چرا نبخشی جانی ز نو بگردش جام