نغمه زن

معنی کلمه نغمه زن در لغت نامه دهخدا

نغمه زن. [ ن َ م َ / م ِ زَ ] ( نف مرکب ) نغمه پرداز. ( ناظم الاطباء ). خنیاگر. رجوع به نغمه پرداز شود :
نغمه زنش زهره پرده شناس
نغمه زنی کرده به چندین سپاس.امیرخسرو ( از آنندراج ).

معنی کلمه نغمه زن در فرهنگ عمید

نغمه زننده، نغمه ساز، نغمه پرداز.

معنی کلمه نغمه زن در فرهنگ فارسی

( صفت ) نغمه پرداز .

جملاتی از کاربرد کلمه نغمه زن

من صنم گوی و مریدان همه در هایاهای من قدح نوش و مغان نغمه زن نوشانوش
برای کوری شاه سپاهان بزن ای نغمه زن راه سپاهان
چو بلبل نغمه زن برجه در این عشرتگه عاجل بطی خون کبوتر ده بنه افسانة آجل
کوته کنم عبارت و معنی کنم دراز آن بلبلم که نغمه زن باغ حیدر است
نه بر گل نغمه زن بلبل نه با سرو آشنا صلصل که باغ از زاغ شوم آئین دگرگون گشت دورانش
هوا ساقی و خار و گل قدح نوش چکاوک نغمه زن دیوار در نوش
بلبل خوش نغمه زن هست بهار سخن بین که عروس چمن جلوه نمای آمده است
یا چو سنبل خیمه زن بر طرف جوی یا چو بلبل نغمه زن بر شاخسار
جغد هر ویرانه دارد گلشن شادی وطن نغمه زن هم چو مرغان چمن
تبر آفریدی نهال چمن را قفس ساختی طایر نغمه زن را