جملاتی از کاربرد کلمه نغمه زن
من صنم گوی و مریدان همه در
هایاهای من قدح نوش و مغان نغمه زن نوشانوش
برای کوری شاه سپاهان بزن ای نغمه زن راه سپاهان
چو بلبل نغمه زن برجه در این عشرتگه عاجل بطی خون کبوتر ده بنه افسانة آجل
کوته کنم عبارت و معنی کنم دراز آن بلبلم که نغمه زن باغ حیدر است
نه بر گل نغمه زن بلبل نه با سرو آشنا صلصل که باغ از زاغ شوم آئین دگرگون گشت دورانش
هوا ساقی و خار و گل قدح نوش چکاوک نغمه زن دیوار در نوش
بلبل خوش نغمه زن هست بهار سخن بین که عروس چمن جلوه نمای آمده است
یا چو سنبل خیمه زن بر طرف جوی یا چو بلبل نغمه زن بر شاخسار
جغد هر ویرانه دارد گلشن شادی وطن نغمه زن هم چو مرغان چمن
تبر آفریدی نهال چمن را قفس ساختی طایر نغمه زن را