ماه پیکر

معنی کلمه ماه پیکر در لغت نامه دهخدا

ماه پیکر. [ پ َ / پ ِ ک َ ] ( ص مرکب ) هرچیز که پیکر آن مانند ماه باشد. ( ناظم الاطباء ). از اسمای محبوب است. ( آنندراج ). کسی که پیکرش مانند ماه زیبا و دل انگیز باشد. معشوق زیبا :
ای غالیه زلفین ماه پیکر
عیار و سیه چشم و نغز دلبر.خسروی ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).زره پوش ترک من آن ماه پیکر
زره دارد از مشک بر ماه انور.امینی نجار ( از لباب الالباب ج 2 ص 42 ).بتی ساخته ماه پیکر در اوی
برهنه نه زر و نه زیور بر اوی.اسدی.و طلیعه بصر او بر ماهرویی افتاد... خوب منظر، ماه پیکر... ( سندبادنامه ص 259 ).
جهان خسرو اسکندر فیلقوس
ز پیوند آن ماه پیکر عروس.نظامی.ز مهترزادگان ماه پیکر
بود در خدمتش هفتاد دختر.نظامی.تا آنگهی که پیکر ماه است بر فلک
خالی مباد مجلست از ماه پیکران.سعدی.صاحب کمال را چه غم از نقص جاه و مال
چون ماه پیکری که در او سرخ و زرد نیست.سعدی.جمال ماه پیکر در بلندی
بدان ماند که ماه آسمان است.سعدی.چو دور خلافت به مأمون رسید
یکی ماه پیکر کنیزک خرید.سعدی ( بوستان ).

معنی کلمه ماه پیکر در فرهنگ عمید

آن که پیکری زیبا مانند ماه دارد.
* ماه پیکر درفش: [قدیمی] درفش و بیرقی که بر آن نقش ماه باشد: یکی ماه پیکردرفش از برش / به ابر اندرآورده تابان سرش (فردوسی: ۳/۲۰ ).

معنی کلمه ماه پیکر در فرهنگ فارسی

کسی که پیکرش مانند ماه زیبا باشد معشوق زیبا .

معنی کلمه ماه پیکر در فرهنگ اسم ها

اسم: ماه پیکر (دختر) (فارسی) (کهکشانی) (تلفظ: m.-peykar) (فارسی: ماه‌پيکر) (انگلیسی: mah-peykar)
معنی: آن که پیکری زیبا مانند ماه دارد، ( به مجاز ) معشوق زیبا، صفت آن که پیکرش مانند ماه زیبا و دل انگیز باشد، ( به مجاز ) معشوقِ زیبا، آن که پیکرش چون ماه زیبا و دل انگیز است

جملاتی از کاربرد کلمه ماه پیکر

به یکسو ساقیان ماه پیکر ایاغ مهرسان لبریز کوثر
در این بود سهراب کز روی دشت یکی ماه پیکر بدو برگذشت
از مهم‌ترین آثاری که وی در آن شرکت داشته می‌توان به ماه پیکر ،اسرار زندگی وعلی و نینو و سه قرون اشاره کرد.
بپیش اندرون گرگ پیکر یکی یکی ماه پیکر ز دور اندکی
آدینه گر به گشت خیابان قدم نهی بینی به هر طرف که دو صد ماه پیکر است
ازآن خورشید روی ماه پیکر بمانده چون زمین از آسمان دور
چو یک لخت برگرد بستان دوید یکی دختر ماه پیکر بدید
چو ویس ماه پیکر را طلب کرد زمانه روز او را تیره شب کرد
جوابش داد ویس ماه پیکر که گفتار تو جون تخمی است بی بر
اگر آن ماه پیکر پرده از رخسار برگیرد زخجلت ابر را خورشید چون معجر بسر گیرد
جوابش داد ویس ماه پیکر جوابی همچو زهر آلوده خنجر