کالوخ

معنی کلمه کالوخ در لغت نامه دهخدا

کالوخ. ( اِ ) گیاهی باشد بدبوی. ( برهان ). گیاهی باشد در غایت بدبوئی. ( فرهنگ جهانگیری ). || گندناست و آن سبزیی باشد که خورند. ( برهان ). گندنا باشد و آن را کالو نیز گویند. ( آنندراج ). کراث است که به فارسی گندنا نامند. ( از فهرست مخزن الادویه ). تره :
گنده دماغی بنفشه بوی نه کالوخ
گنده دهانی کرفس خای نه گیکز.سوزنی.و رجوع به تره در همین لغت نامه شود.

معنی کلمه کالوخ در فرهنگ معین

(اِ. ) نوعی گیاه بدبو، گندنا.

معنی کلمه کالوخ در فرهنگ عمید

تَره.

معنی کلمه کالوخ در فرهنگ فارسی

( اسم ) گندنا تره : [ گنده دماغی بنفشه بوی نه کالوخ گنده دهانی کرفس خای نه کیکیز ] . ( سوزنی )

معنی کلمه کالوخ در ویکی واژه

نوعی گیاه بدبو، گندنا.

جملاتی از کاربرد کلمه کالوخ

در زمینه رسوایی ساویل، کتابی که در سال ۱۹۹۹ توسط روزنامه‌نگار جان سیمپسون نوشته شده بود، مکان‌های عجیب، افراد مشکوک، اشاره به یک «عمو دیک» در بی‌بی‌سی داشت که به کودکان تجاوز جنسی کرده بود و به نظر می‌رسید که با مشخصات او مطابقت داشته باشد. درک مک کالوخ گوینده بی‌بی‌سی. نویسنده اندرو اوهاگان نوشت که مدت‌ها شایعاتی در مورد فعالیت‌های مک‌کالوچ و همکارش لیونل گاملین در زمانی که در دهه‌های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ در بی‌بی‌سی کار می‌کردند، وجود داشت. بی‌بی‌سی گفت که این اتهامات را به عنوان بخشی از بررسی جیمی ساویل بررسی خواهد کرد. خانواده مک کالوچ این اتهامات را «آشغال کامل» توصیف کردند.