پپن

معنی کلمه پپن در لغت نامه دهخدا

پپن. [ پ ِ پ َ ] ( اِخ ) ملقب به قصیر پسر شارل مارتل. نخستین پادشاه فرانسه از سلسله کارُلنژی است ( رجوع به کارلنژیان شود ). که بسال 714م.95/ هَ. ق. در ژوپیی از اعمال بلژیک ولادت یافت و بسال 768م.150/ هَ. ق. در سَن دُنیس درگذشت. وی مردی قصیرالقامه بود و بهمین سبب نیز قصیر لقب یافته است اما نیروئی خارق العاده داشت. اندکی پیش از فوت پدر خویش بحکومت نوستری و بورگنی و پروانس رسید و از دو برادر وی یکی موسوم به کارلمان بر اُسترازی حکومت یافت و دیگری موسوم به گریفون بر آنان بشورید و مغلوب شد. از این پس وی با قوم آکیتن و آلامان و باوار و ساکسن جنگید. در سال 751 م. بحمایت پاپ به پادشاهی فرانسه شناخته شد. پپن پس از ازدواج با برث از او دو پسر آورد یکی بنام شارلمانی و دیگری بنام کارلمان.

معنی کلمه پپن در فرهنگ فارسی

ملقب به قیصر ( کوتاه ] پسر شارل مارتل نخستین پادشاه فرانسه از سلسله کارلنژی ( و. ژوپیل ۷۱۴ - ف. سن دنی ۷۶۸ م . ) وی مردی کوتاه قد بود و به همین سبب به قیصر (کوتاه ) معروف شد . اما نیرویی خارق العاده داشت . پپن اندکی پیش از فوت پدر خویش به حکومت [ نوستری ] و [ بورگنی ] و [ پروانس ] رسید و برادر او کارلمان بر [ استرازی ] حکومت یافت . برادر دیگر موسوم به [ گریفون ] بر آنان بشورید و مغلوب شد . از آن پس پپن با اقوام آکبتن و آلامان و باواروساکسون جنگید . در سال ۷۵۱ م . به حمایت پاپ به پادشاهی فرانسه شناخته شد . پپن پس از ازدواج با برث از او دو پسر یافت : شارلمانی کارلمان .
ملقب به قیصر پسر شارل مارتل

جملاتی از کاربرد کلمه پپن

پِپَنِ کِهتَر (زاده ۷۱۴ - درگذشت ۲۴ سپتامبر ۷۶۸) پادشاه پادشاه فرانک‌ها از ۷۵۱ تا سال مرگش بود. وی را گاه پپن سوم یا پپن کوتاه‌اندام نیز می‌خوانند. وی نخستین پادشاه دودمان کارولنژی است.
پس از صعود پادشاه داگوبرت یکم به تاج و تخت در سال ۶۲۹، او دربار فرانک را به پاریس در نوستریا بازگرداند، جایی که کلوتار در سال ۶۱۳ آن را از آن‌جا حذف کرد. در نتیجه، پپن موقعیت خود را به‌عنوان شهردار و حمایت بزرگان اوسترازیایی را از دست داد، که ظاهراً از ناتوانی او در متقاعد کردن پادشاه برای بازگرداندن مرکز سیاسی به اوسترازیا عصبانی شده بودند. در مقابل داگوبرت به خانواده رقیب سیاسی پپنی‌ها، گوندوینینگ‌ها، روی آورد، که روابط آن‌ها شامل آدالژسیل، کونیبر، اسقف اعظم کلن، اتو و رادولف، پادشاه تورینگن بود. (که بعداً در سال ۶۴۲ شورش کردند) یک بار دیگر نفوذ پپنی‌ها و آرنولفین‌ها در مجامع اوسترازیا حذف شد.
شارل مارتل یا شارل چَکُش (۲۳ اوت ۶۸۶ میلادی – ۲۲ اکتبر ۷۴۱ میلادی) کاخ سالار و دوک و شاهزاده فرانک‌ها بود. وی کنترل سرزمین‌های فرانک‌ها را در هر سه بخش زیر فرمان ایشان؛ اوسترازیا، نوستریا و پادشاهی بورگوندی را دارا بود. او که زاده هرستال؛ امروزه والونی در کشور بلژیک؛ بود فرزند پپن ارستال (پپن دوم) و معشوقه‌اش الپایدا بود.
پپن، بی‌آنکه حقوق دربار کنستانتین امپراتور هردو روم را در شمار آورد، برابر بخشش‌نامه‌ای، استان راون (راونا) را به پاپ بخشید؛ در پی این بخشش، کلیساییان رم، سندی دست و پا کردند تا بخشش پپن را قانونی جلوه نمایند؛ در این سند «جعلی» آورده شد: از آن‌جا که کنستانتین «رم نو» کونستانتینوپول را بنیان نهاد «رم کهن» با همه قلمروهای باختری آن را به پاپ بخشیده‌است؛ بدین‌سان راه بر کلیسا بازمی‌گشت که یک امپراتوری کلیسایی را بنیاد نهد.
پپن تا زمان مرگ داگوبرت در سال ۶۳۸ دوباره در مدارک تاریخی ظاهر نشد. زمانی که او ظاهراً به‌عنوان شهردار اوسترازیا احیا شده بود و شروع به حمایت از پادشاه جدید جوان زیگبرت سوم کرد. پپن با رقیب خود، اسقف اعظم کونیبرت، برای جلب حمایت اوسترازیا از پادشاه ۱۰ ساله زیگبرت سوم، که بر اوسترازیا حکومت می‌کرد و برادرش کلوویس دوم بر نوستریا و بورگوندی حکومت می‌کرد، هماهنگی‌هایی انجام داد. به‌زودی پس از این‌که بار دیگر مقام خود را به دست آورد، به‌طور غیرمنتظره در سال ۶۴۰ درگذشت.