نازیست
جملاتی از کاربرد کلمه نازیست
سر خط نازیست امشب زخمهای سینهام جوهر تیغ که گل کردهست از آیینهام
هر نقش قدم خمکده عالم نازیست هرجا اثر لغزش مستان تو باشد
چون شمع ما را با عجز نازیست سر بر هواییم تا پاست درگل
در حریم حرم دل الف قد حسن سرو نازیست که سرسبزی این نه چمنست
به خاک راه تو یعنی سر فتادهٔ من هنوز فرصت نازیست رنجهکن قدمی
دل محو شهادتگه نازیست که اینجا خون در رگ موجست و کفن در پر بسمل
به میدان اسپ تازم، توئی واقف نه از رازم چنین نازیست می نازم، سر بازار سر بازم
وارستگی ز حسن دگر میدهد نشان عالم غبار دامن نازیست پر فشان
هر غنچه ازین باغ گره بستهٔ نازیست اشکی است گریبان در چشم تر بلبل