یاقوت وار. [ قوت ْ ] ( ص مرکب ) مانند یاقوت. سرخ : یاقوت وار لاله بر برگ لاله ژاله کرده بر او حواله غواص در دریا.کسائی.بیا ساقی آن آب یاقوت وار درافکن بدان جام یاقوت بار.نظامی.من روی بر زمین و دو چشم اندر آسمان بیجاده رنگ رویم و یاقوت وار چشم.زین الدین سجزی.
معنی کلمه یاقوت وار در فرهنگ فارسی
مانند یاقوت سرخ
جملاتی از کاربرد کلمه یاقوت وار
جنگ گریز چندتوان کرد چون سپند؟ یاقوت وار در دل آتش قرار گیر
شمس تبریزی چو کان عشق باقی را نمود خون دل یاقوت وار از عکس آن برخاسته
ما را زبان شکوه ز جور زمانه نیست یاقوت وار آتش ما را زبانه نیست