گلیمینه
معنی کلمه گلیمینه در فرهنگ عمید
معنی کلمه گلیمینه در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه گلیمینه
چو گودرز بشنید گشت او خموش به که رفت او با گلیمینه گوش
بخندید البرز گفتا خموش تو در کوه رو با گلیمینه گوش
به گودرز گفتا گلیمینه گوش که چندین به دستان چه داری خروش
برانگیخت باره برآمد به جوش بیامد به نزد گلیمینه گوش
چو بشنید از و این گلیمینه گوش چو جوشنده دریا برآمد به جوش
ازین بد که آمد گلیمینه گوش به نزدیک آن پیره سر پر خروش
مرو را بدی چون گلیمش دو گوش سیه چهره نامش گلیمینه گوش