چهارمغز

معنی کلمه چهارمغز در لغت نامه دهخدا

چهارمغز. [ چ َ /چ ِ م َ ] ( اِ مرکب ) گردکان. جوز. گوز. گردو. رجوع به گردو شود. || مغز پسته و بادام و فندق و گردو یا تخمه. عَفز؛ چهارمغز که خورده شود. عَفاز؛ چهارمغز مأکول. ( منتهی الارب ). رجوع به چارمغز شود.

معنی کلمه چهارمغز در فرهنگ عمید

مغز گردو، فندق، بادام، و پسته.

معنی کلمه چهارمغز در فرهنگ فارسی

گردکان . جوز. گوز . گردو . یا پسته بادام فندق تخمه .

جملاتی از کاربرد کلمه چهارمغز

بر اساس آمار ریاست زراعت ولایت بدخشان در سال ۱۳۹۹، چهارمغز در ولسوالی شهدا پرورش داده می‌شود. بدخشان ۱۸۰۰ هکتار باغ چهارمغز دارد که از همین مقدار سالانه حدود ۵۳۰ تُن چهارمغز برداشت می‌شود و هر سیر آن (معادل ۷ کیلوگرام) ۲۰۰۰ افغانی فروخته می‌شود.