معنی کلمه چرنگ در لغت نامه دهخدا
ز غریدن کوس و شیپور و نای
ز بانگ جرس وز چرنگ درای.فردوسی.خروش آمد و ناله کرنای
هم ازپشت پیلان چرنگ درای.فردوسی.از آن های وهوی و چرنگ درای
بکردار طهمورثی کرنای.فردوسی.رجوع به جرنگ شود. || صدا و آوازی را نیز گفته اند که درمیان کوه و گنبد بسبب خوردن چیزی بر چیزی پیچد. ( برهان ) ( آنندراج ). صدا و صوت انعکاس که از کوه و گنبد و جز آن برآید. ( ناظم الاطباء ). انعکاس صوت و صدا در کوه و حمام و امثال آن. || آواز شکستن بلور و جز آن. جرنگ. ( ناظم الاطباء ). جرینگ. درینگ. || صدای زه کمان. آوازی که از کمان برخیزد :
ز چاک تبرزین ، چرنگ کمان
زمین گشت جنبان تراز آسمان.فردوسی.