چرب سخن. [ چ َ س ُ خ َ ] ( ص مرکب ) چرب گفتار. چرب گو. خوش سخن.آنکس که بسخنان نرم و دلاویز شنونده را مجذوب خود کند. چرب زبان. لَبِق. لَبیق. ( منتهی الارب ) : گر من لابه ساز چرب سخن چه بسی لابه ها بدل ندهم.فرخی. || متملق. چاپلوس. زبان باز. مردم فریب : من از فریب تو آگه نه و تو سنگین دل همی فریفته بودی مرا به چرب سخن.فرخی.رجوع به چرب زبان و چرب گفتار شود.
معنی کلمه چرب سخن در فرهنگ عمید
۱. خوش سخن. ۲. چرب گفتار، چرب زبان.
معنی کلمه چرب سخن در فرهنگ فارسی
چرب گفتار . چرب گو . خوش سخن
جملاتی از کاربرد کلمه چرب سخن
مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ ای مهتر! انبیاء پیشینه را و امّت گذشته را گفته بودم در آن نامها که بایشان دادم که مرا دوستی عزیز است و حبیبی کریم، بمؤمنان رحیم، با درویشان چرب سخن و مهربان، و با خلق عظیم، بساط شرع او در آخر الزمان گسترانیم تا همه شرعها نسخ کند، و همه عقدها فسخ کند. این نامه که بتو فرستادم ای مهتر! تحقیق آن وعده موعودست که وعده ما بازی نبود و سخن ما مجازی نبود. وَ أَنْزَلَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ مِنْ قَبْلُ هُدیً لِلنَّاسِ وَ أَنْزَلَ الْفُرْقانَ ای مهتر نگر تا غیریّت در راه نبوت نیاید. بدانکه انبیا را نامهها فرستادم پیش از تو، که مضمون آن نامهها حدیث تو بود و ترتیب کار تو و کرامت تو،
ای از زبان چرب سخن گفته همچو آب با آب شعر بنده چو روغن نساختی