پنج ارکان

معنی کلمه پنج ارکان در لغت نامه دهخدا

پنج ارکان. [ پ َ اَ ] ( اِ مرکب ) عبارت از پنج بنای اسلام است و آن کلمه طیبه و نماز و روزه و حج و زکوة است. ( غیاث اللغات ).

معنی کلمه پنج ارکان در فرهنگ عمید

در آیین اسلام، پنج اصلی که دین اسلام بر مبنای آن ها پایه گذاری شده و عبارت است از کلمۀ طیبه، نماز، روزه، حج، و زکات.
* پنج ارکان حج: (آیین اسلام ) احرام بستن، سعی بین صفا و مروه، وقوف عرفات، مزدلفه، و طواف کعبه.

معنی کلمه پنج ارکان در فرهنگ فارسی

( اسم ) پنج بنای اسلام و آن کلم. طیب. و نماز و روزه و حج و زکات است .

جملاتی از کاربرد کلمه پنج ارکان

شد ز یک تأثیر سعدش زیر این هفت آینه بهر پنج ارکان شرعش چار مفتی مقتدا
ز چار ارکان برگرد و پنج ارکان جوی که هست فایده زین پنج پنج نوبت لا
دعای دولتش باشد، جهان راورد پنج ارکان ثنای حضرتش باشد، فلک را حرز هفت اعضا
عید ایشان کعبه وز ترتیب پنج ارکان حج رکن پنجم هفت طوف چار ارکان دیده‌اند
مهیا کرد پنج ارکان ملت را به چار ارکان که هر یک جدولی بوده است کز دریای او آمد