پای بوسی

معنی کلمه پای بوسی در لغت نامه دهخدا

پای بوسی.( حامص مرکب ) عمل بوسیدن پای. || زیارت.

معنی کلمه پای بوسی در فرهنگ فارسی

۱- عمل بوسیدن پای . ۲- زیارت .

جملاتی از کاربرد کلمه پای بوسی

چون رکابش پای بوسی چشم دارم گر به دست من دهد دولت عنانش
گرش پای بوسی نداردت پاس ورش خاک باشی نداند سپاس
بر آستان مدح به یک پا ستاده اند یک دم به پای بوسی ایشان سیارپای
خواهم که آیم از شوق، شب ها به پای بوسی اما چه چاره سازم با ظلم پاسبانت
براساس تواریخ اسلامی، امة الفارسیة (زاده اصفهان) اولین زن ایرانی است که اسلام آورد. گفته شده است که وی سلمان فارسی را در مکه بسوی پیامبر اسلام راهنمایی کرد. عبداللّه بن عباس از قول سلمان آورده: «چون بر عزیمت به یثرب (مدینه) مصمم شدم و قصد پای بوسی خواجه کائنات حضرت محمد مصطفی صلی اللّه علیه و آله و سلم، نمودم در آنجا زنی اصفهانی را دیدم که در وصول به یثرب و دولت دریافت سعادت اسلام بر من سبقت گرفته بود و او مرا به سوی آن حضرت راهنمایی کرد. برخی نیز اولین ملاقات سلمان با «امة الفارسیه» را در مکه ذکر کرده‌اند.»
ملک پیوسته بهر پای بوسی سری بنهاده بر صف نعالت
چو از پای بوسی بپرداختند ز ساعد میان را کمر ساختند
خیزم به پای بوسی ات از حجره مزار روزی اگر نهی تو مرا بر مزار، پا