معنی کلمه پاکیزه بوم در لغت نامه دهخدا پاکیزه بوم. [ زَ / زِ ] ( ص مرکب ) پاک نهاد ( ؟ ) : جوانی خردمند و پاکیزه بوم ز دریا برآمد بدربند روم.سعدی ( بوستان ).شنیدم که مردیست پاکیزه بوم شناسا و رهرو در اقصای روم.سعدی ( بوستان ).
جملاتی از کاربرد کلمه پاکیزه بوم جوانی خردمند پاکیزه بوم ز دریا بر آمد به دربند روم شنیدم که مردی است پاکیزه بوم شناسا و رهرو در اقصای روم