جملاتی از کاربرد کلمه پاک بین
در چشم پاک بین نبود رسم امتیاز در آفتاب سایه شاه و گدا یکی است
دیدهای پاک بین همی باید تا که حسنش جمال بنماید
چون شبنم است بستر و بالین من ز گل در خارزار، از نظر پاک بین خویش
از عیب پاک ساخت دل پاک بین مرا ورنه هزار آینه در کار داشتم
فرخ بود بدو نظر پادشاه دین این رأی نیک دید و دل پاک بین تو
عیب می گردد هنر در دیده های پاک بین نور ماه ناقص از روزن تمام افتد به خاک
لوح محفوظ در جبین شما است مهر و مه چشم پاک بین شما است
پاک بینی پیشه کن گر بندهٔ پاک بین گر بندهٔ بینندهٔ
حسن یوسف در خزان از زردی آیینه است نیست عیبی در جهان گر پاک بین باشد کسی
کور شد باز آن دو چشم پاک بین باز دادش چشم آن چشم آفرین