معنی کلمه نازیستن در لغت نامه دهخدا نازیستن. [ ت َ ] ( مص منفی ) نزیستن. زندگی نکردن. مردن. نماندن. زنده نماندن : چه خوش گفت لقمان که نازیستن به از سالها بر خطا زیستن.سعدی.
جملاتی از کاربرد کلمه نازیستن نکو گفت لقمان که نازیستن به از سالها بر خطا زیستن نگو گفت لقمان که نازیستن به از سالها در خطا زیستن ازان زیستن به چه؟ نازیستن که یک لحظه با اقربا زیستن