نازکه

معنی کلمه نازکه در لغت نامه دهخدا

نازکه. [ زُ ک َ / ک ِ ] ( اِ ) باریکه. تیریز. تریشه. قطعه باریک از هر چیز: یک نازکه از چیزی ؛ باریکه ای از آن.

معنی کلمه نازکه در فرهنگ فارسی

(اسم ) تکه ای باریک از هر چیز باریکه تریشه .

جملاتی از کاربرد کلمه نازکه

بر تربت من جلوه کن از نازکه خواهم سرمست نهم رو به تماشای قیامت
جز سیر عدم نیست تماشاگه هستی بر قرب مکن نازکه اینها همه اوییست
مخرام اینچنین به نازکه تا خلق را جان و دل زیان نشود
گذشت محمل نازکه از سواد تحیر؟ که‌عمرهاست شکست جرس شد آینهٔ ما
ز من مپرس دلت صید تیر نازکه شد ازو بپرس که ابروی چون‌ کمان دارد