نارای
معنی کلمه نارای در لغت نامه دهخدا

نارای

معنی کلمه نارای در لغت نامه دهخدا

نارای. ( ص مرکب ) ( از: نا ( نفی ، سلب )+ رای ( رأی عربی ) ( حاشیه برهان چ معین ). بی تدبیر. بی عقل. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). بی فکر. ( شمس اللغات ). آن که در رأی و تدبیر خود خطا کند. از ( شعوری ). بی رای. بی فکر. بی اندیشه. بی تأمل. بی تدبیر. غافل. بی احتیاط. ( ناظم الاطباء ). || منکر. بی اعتقاد. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). منکرچیزهای عیان. ( از فرهنگ شعوری ). || منکر.زشت. ( جهانگیری ) ( رشیدی ). زشت. نامعقول. ( شعوری ، ازمجمعالفرس ). ناشایسته .

معنی کلمه نارای در دانشنامه عمومی

نارای ( به مجاری: Nárai ) یک شهرداری در مجارستان است که در واش واقع شده است. نارای ۱۵٫۹۹ کیلومتر مربع مساحت و ۱٬۱۴۴ نفر جمعیت دارد.
معنی کلمه نارای در دانشنامه عمومی

جملاتی از کاربرد کلمه نارای

در دوران پادشاهی آیوتایا، جامعه ایرانی در تایلند عمدتاً از بازرگانان تشکیل می‌شد. از آنها در خاطرات تجار هم زمانشان، مانند شرکت هند شرقی هلندی، نام برده شده‌است و همچنین در کشتی سلیمان، از سفیران فرستاده شده به دربار پادشاه نارای نام برده شده‌است. بعضی از نوادگان این ایرانیان در دوره آیوتایا به مذهب بودا تغییر مذهب داده و همچنان به نفوذ در زندگی عمومی تایلند تا امروز ادامه می‌دهند؛ یکی از نمونه‌های برجسته آن خانواده بوناگ است که گفته می‌شود که جد آن‌ها «شیخ احمد» اهل قم (شیخ احمد قمی) بوده و در سال ۱۶۰۲ به آیوتاها رسیده‌است.