نم دیده

معنی کلمه نم دیده در لغت نامه دهخدا

نم دیده. [ ن َ دی دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) چیزی یا محلی که رطوبت بدان رسیده. نمین.نمناک. ( آنندراج ). چیزی که رطوبت دارد :
بود سرمست را خوابی کفایت
گل نم دیده را آبی کفایت.نظامی.|| چشم گریان. ( ناظم الاطباء ). || به اصطلاح لوطیان ، کنایه از فرج نم ( ؟ ). ( آنندراج ).

معنی کلمه نم دیده در فرهنگ عمید

نمناک، نمدار، مرطوب، چیزی یا جایی که رطوبت به آن سرایت کرده.

معنی کلمه نم دیده در فرهنگ فارسی

چیزی یامحلی که رطوبت بدان رسیدهنمناک.

جملاتی از کاربرد کلمه نم دیده

چشم من بی نم مبادا گر گهی چشم خود را بی تو بی نم دیده ام
ره سراسر ز پی مهر تو زان می گریم تا بروید ز نم دیده من مهر گیاه
دوش در کلبه جامی ز نم دیده و آه آتش از روزنه و آب ز در بیرون رفت
هر فرش که اندازم در کلبه غم بی تو گردد ز نم دیده در خون جگر پنهان
چشم نم دیده در گهرباری مردم دیده را گوا دارد
از دل غمدیده زین العباد یافته نم دیده زین العباد
چو دیوار نم دیده از پا در آرد چو دندان فشارد به سّد سکندر
یکی از تف سینه در قعر دوزخ یکی از نم دیده در موج طوفان
تو گفتی کنون کرده اند از نهاد نه نم دیده زابر و نه گردی زباد
از نم دیده و خون جگر فرهادست هر گل و لاله که از سنگ برون می آید