والنس

والنس

معنی کلمه والنس در لغت نامه دهخدا

والنس. [ ل ِ ] ( اِخ ) امپراطور رمانی ، برادر والنتینین اول. در حدود سالهای 328 م. در پانونی متولد شد. از سال 346 تا 378 م. سلطنت کرد.

معنی کلمه والنس در فرهنگ فارسی

در ماخذ اسلامی بلنسیه . ۱ - ناحیه ای در مشرق اسپانیا کنار دریای مدیترانه . به علت میوه های فراوانی که از آنجا بر می خیزد [ باغ اسپانیا ] نامیده میشود . پایتخت آن شهری است به همین نام که ۷۲٠/٠٠٠ تن سکنه دارد و مرکز تجارت و صنعت است و بندرگاهی معتبر دارد . ابریشم توتون پرتقال و شراب صادر میکند. اصلا یک کوچ نشین رومی بود و در دوره اسلامی رونق بسیار یافت . شهری است بسیار تماشایی . کلیسای جامعی از قرن ۱۵ - ۱۳ میلادی و ارگی از قرن ۱۶ دارد. ۲ - شهریست در شمال کشور ونزوئلا در کنار دریاچه ای بهمین نام در امریکای جنوبی که ۲۱٠/۲٠٠ تن سکنه دارد . مرکز صنایع مهم کشاورزی صابون سازی و بافتنی است .
امپراطور رمانی برادر والنتینین اول در حدود سالهای ۳۲۸ در پانونی متولد شد . از سال ۳۴۶ تا ۳۷۸ سلطنت کرد .

معنی کلمه والنس در دانشنامه عمومی

والنس با نام کامل فلاویوس ژولیوس والنس ( به لاتین: Flavius Julius Valens ) ( زادهٔ ۳۲۸ - درگذشتهٔ ۳۷۸ ) امپراتور روم بین سال های ۳۶۴ تا ۳۷۸ و برادر والنتینیان یکم بود. والنتینیان پس از مرگ ژوویان به امپراتوری برگزیده شد و با تقسیم امپراتوری به دو بخش شرقی و غربی، برادرش والنس را به امپراتوری مشترک با خود برگزید، او را امپراتور نواحی شرقی ساخت و خود ادارهٔ سرزمین های غربی روم را در دست گرفت.
والنس در حدود ۳۲۸ زاده شد. او دومین پسر گراتیان، از اهالی پانونیا و برادر کوچک والنتینیان ( بعدتر امپراتور والنتینیان یکم ) بود و همچون پدر و برادرش به حرفهٔ نظامی روی آورد. پس از آنکه ژوویان در ۱۷ فوریه ۳۶۴ درگذشت، والنتینیان به جانشینی او برگزیده شد و او نیز در ۲۸ مارس همان سال برادرش را به امپراتوری مشترک با خود برگزید. والنتینیان روم را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم کرد و ادارهٔ بخش شرقی را که از نظر منابع غنی تر بود به والنس سپرد و خود کنترل نواحی پرخطر غربی را در اختیار گرفت.
والنس کمی پس از در دست گرفتن قدرت از سوی پروکوپیوس که فردی بت پرست بود به چالش کشیده شد زیرا او در سپتامبر ۳۶۵ در قسطنطنیه شورید و خود را امپراتور خواند. والنس برای سرکوب او از انتاکیه حرکت کرد و دو سپاه در ۳۶۶ در ناکولیا در فریگیه با یکدیگر روبرو شدند. اما فرماندهان پروکوپیوس به او خیانت کرده و بیشتر سپاهیانش نیز او را ترک کردند. پروکوپیوس فرار کرد اما بر اثر خیانتی دوباره دستگیر و اعدام شد.
والنس سپس توجه خود را متوجه شمال و ویزیگوت های تحت فرمان آتاناریک کرد که پیشتر به پروکوپیوس یاری رسانده و پس از آن تهدید به حمله به تراکیه می کردند. والنس درمه ۳۶۷ از دانوب گذشت و سرزمین های ویزیگوت ها ( در رومانی امروزی ) را ویران ساخت. دو سال بعد او دوباره به آنجا یورش برد و ویزیگوت ها را به سختی شکست داد.
والنس در زمستان ۳۷۱–۳۷۲ توطئهٔ تئودوروس در انتاکیه را سرکوب کرد و پس از آن درگیر جنگ با ساسانیان شد. او در ابتدا پیروزی هایی را در میان رودان به دست آورد اما سرانجام مجبور به امضای عهدنامهٔ صلح در ۳۷۶ با ایرانیان شد. او در همان سال به ویزیگوت ها که مورد تهاجم هونها قرار گرفته، شکست خورده و از سوی آنها دنبال می شدند اجازه داد تا در منطقهٔ متعلق به رومیان در جنوب دانوب ساکن شوند. اما این تصمیمی فاجعه آمیز بود زیرا هنوز چندی از ورود ویزیگوت ها نگذشته بود که آنها علیه رومیان سر به شورش برداشته و والنس را در ۹ اوت ۳۷۸ درگیر جنگی بزرگ و سرنوشت ساز در آدریانوپل ( ادرنه - واقع در ترکیه امروزی ) نمودند. تاکتیک های نظامی ضعیف والنس در این جنگ که به نبرد آدریانوپل معروف شد، شکست و نابودی کامل لشکر او را به همراه داشت و خود امپراتور نیز یکی از بی شمار کشته شدگان این نبرد بود.

معنی کلمه والنس در دانشنامه آزاد فارسی

والِنْس (۳۲۸ ـ ۳۷۸م)(Valens)
امپراتور ایالت های شرقی روم از ۳۶۴م. والِنتی نیانوس اول، برادرش، او را به این منصب برگزید. در زمان سلطنت او، قبایل گوت ها به سرزمین های جنوب رود دانوب رخنه کردند. والنس در ۳۷۸م در آدریانوپول از آنان شکست خورد و جسدش هرگز پیدا نشد.

جملاتی از کاربرد کلمه والنس

لیسینیوس در نبرد کامپوس آردینسیس بار دیگر از کنستانتین شکست خورد و در یکم مارس ۳۱۷ تسلیم او شد. لیسینیوس پس از این شکست کنستانتین را به‌عنوان امپراتور ارشد به رسمیت شناخت. بین دو امپراتور پیمان صلحی برقرار شد و لیسینیوس پس از آن والنس را از قدرت خلع و اعدام نمود.
بوزنانسکا در کراکوف در زمان تقسیمات خارجی لهستان به دنیا آمد. او دختر آدام نوینا بوزنانسکی (از یک خانواده اصیل لهستانی اما تحت تأثیر پوزیتیویسم برای شروع کار به عنوان مهندس راه‌آهن) و اوژنی نی موندان بود که اصالتاً اهل والنس فرانسه بود.
بدرفتاری‌ها به حدی بودند که گوت‌ها در نهایت شوریدند و بالکان را ویران ساختند. والنس هم تهدید گوت‌ها را (نسبت به دشمن همیشگی رومیان، ساسانیان) دست‌کم می‌گرفت و ارتش را در سرحدات شرقی به‌صورت آماده‌باش نگه‌می‌داشت؛ و نیروهای موجود در تراکیه هم به حدی کافی نبودند که شکستی قاطع به گوت‌ها وارد کنند. در همین موقع، گوت‌ها نیز خود را در وضعیتی به همان اندازه دشوار یافتند: نیاز به بدست آوردن مقدار زیادی غذا، آنان را واداشت که به صورت گروه‌هایی با تعداد کمتر حرکت کنند، و همین امر آنان را به طعمه‌ای بالقوه برای پاتک‌های نیروهای روم مبدل ساخت.
فعالیت‌های والنتینیانوس که هدفش تحدید پیشروی بربرهایی بود که به سرحدهای ژرمانیا فشار می‌آوردند، با ایجاد سرحدهای تنومندی که از دریای شمال و دهانه راین تا آلپ رتی امتداد داشت، محقق شدند. والنتینیانوس به‌سان و حتّی بیشتر از اسلاف خود، به سربازگیری از میان مزدوران متوسل می‌شد، امری که به دستیابی بسیاری از ژرمن‌ها به مناصب کلانتری نظامی-غیرنظامی انجامید و «بربرگونه کردن»[یادداشت ۷] تدریجی کادر اداری، دیوان‌سالاری و ارتش روم را در پی داشت. والنتینیانوس در ۳۷۵ میلادی در پانونیا بر اثر سکته مغزی درگذشت. در غرب امپراتوری، پسرش گراتیانوس جانشین او شد ولی قسمت شرقی امپراتوری همچنان توسط برادرش والنس اداره می‌شد.