پاکش
معنی کلمه پاکش در فرهنگ فارسی
اولاغ چاروا
معنی کلمه پاکش در دانشنامه عمومی
شهر لوویسا خواهرخواندهٔ پاکش ( مجارستان ) هست.
جملاتی از کاربرد کلمه پاکش
دست حق، دستی به رویش باز سود خون و خاک از روی پاکش بر زدود
می شکافد آن زمین را باز یار صاف و پاکش می کند از سنگ و خار
تن پاکش از ظلمت سایه دور زمین از فروغ رخش غرق نور
آن ترک پری چهره، که مانند فرشتست یارب، گل پاکش ز چه ترکیب سرشتست؟
آنجا که ببارد ز کف رادش گوهر آنجا که بتابد ز رخ پاکش انوار
بنده جیحونرا بدانسان چرک گردیده است رخت که نشاید پاکش از صد دجله و جیحون کنند
آنکه جسمش تمام جان باشد روح پاکش ببین چه سان باشد
چیست کان نیست ذات پاکش را؟ تا بخواهم من از خدا به دعا
چو در اصل پاکش براهیم هست پیمبر ننازد بعبد مناف
مردمان در کار خود مشغول و ابله عیبجوی عیب کی بیند هرآن مردی که پاکش گوهر است