هفتاد و دو ملت. [ هََ دُ دُ م ِل ْ ل َ ] ( اِ مرکب ) باید دانست که همگی ملتها هفتادوسه اند، یکی از آن سنت و جماعت و هفتادودو سوای آن در اصل شش گروه اند: رافضیه ، خارجیه ، جبریه ، قدریه ، جهمیه ، مرجیه ،و هر گروهی از اینها این است : فرقه های «رافضیه » شامل دوازده فرقه اند بدین شرح : علویه ، ابدیه ، شیعیه ، اسحاقیه ، زیدیه ، عباسیه ، امامیه ، ناوسیه ، تناسخیه ، لاعنیه ، راجعیه و مرتضیه. فرقه های «خارجیه » عبارتند از دوازده فرقه : ازرقیه ، ریاضیه ، ثعلبیه ، جازمیه ، خلفیه ،کوزیه ، کنزیه ، معتزله ، میمونیه ، محکمیه ، سراجیه و اخنسیه. فرقه های «جبریه » نیز دوازده اند: مضطریه ، افعالیه ، معیه ، تارکیه ، بحثیه ، متمنیه ، کسلانیه ، حبیبیه ، خوفیه ، فکریه ، حسبیه ، حجتیه. «قدریه » هم دوازده فرقه اند: احدیه ، ثنویه ، کیانیه ، شیطانیه ، شریکیه ، وهمیه ،رویدیه ، ناکسیه ، متبریه ، قاسطیه ، نظامیه ، متولفیه. فرقه های «جهمیه » نیز دوازده اند: معطلیه ، مترابصیه ، متراقبیه ، واردیه ، حرقیه ، مخلوقیه ، عبریه ، فانیه ، زنادقیه ، لفظیه ، قبریه ، واقفیة. فرقه های دوازده گانه «مرجیه » عبارتند از: تارکیه ، شائیه ، راجیه ، شاکیه ، نهمیه ، عملیه ، منقوصیه ، مستثنیه ، اثریه ، مدعیه ، مشبهه وحشویه. و ابوالقاسم رازی هفت فرقه دیگر از ایشان برآورده : کرامیه ، هریه ، حالیه ، باطنیه ، اباحیه ، براهمیه ، اشعریه و اسماء بعضی از ایشان سوفسطائیه ، فلاسفه ،سمنیه ، و مجوسیه هم یافته شده. ( نقل به اختصار از غیاث اللغات ) : جنگ هفتادودوملت همه را عذر بنه چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند.حافظ.
معنی کلمه هفتاد و دو ملت در فرهنگ عمید
ادیان و مذاهب گوناگون. &delta، قدما می پنداشتند که در کرۀ زمین هفتادودو مذهب وجود دارد: جنگ هفتادودوملت همه را عذر بنه / چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند (حافظ: ۳۷۴ ).
معنی کلمه هفتاد و دو ملت در فرهنگ فارسی
باید دانست که همگی ملتها هفتاد و سه اند یکی از آن سنت و جماعت و هفتاد و دو سوای آن در اصل شش گروه اند : را فضیه خارجیه جبریه قدریه جهمیه مرجیه و هر گروهی از اینها این است : فرقه های رافضیه : شامل ۱۲ فرقه اند بدین شرح : علویه ابدیه شیعیه اسحاقیه زیدیه عباسیه امامیه . نارسیه تناسخیه لاعنیه راجعیه و مرتضیه فرقه های خارجیه عبارتند از دوازده فرقه : ازرقیه ریاضیه ثعلبیه جازمیه خلفیه کوزیه کنزیه معتزله میمونیه محکمیه سراجیه و اخنسیه . فرقه های جبریه نیز دوازده اند : مضطریه افعالیه معیه تارکیه بحثیه متمنیه کسلانیه حبیبیه خوفیه فکریه حسبیه حجتیه . قدریه هم دوازده فرقه اند : احدیه ثنویه کیانیه شیطانیه شریکیه وهمیه رویدیه ناکسیه متبریه قاسطیه نظامیه متولفیه . فرقه های جهمیه نیز دوازده اند : معطلیه مترابصیه متراقبیه واردیه حرقیه مخلوقیه عبریه فانیه زنادقیه لفظیه قبریه و واقفیه . فرقه های دوازده گانه مرجیه عبارتند از : تارکیه شائیه راجیه شاکیه نهمیه عملیه منقوصیه مستثنیه اثریه مدعیه مشبهه و حشویه و ابوالقاسم رازی هفت فرقه دیگر از ایشان بر آورده : کرامیه هریه حالیه باطنیه اباحیه براهمیه اشعریه و اسمائ بعضی از ایشان سوفسطائیه فلاسفه سمنیه و مجوسیه هم یافته شده جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند . حافظ .
معنی کلمه هفتاد و دو ملت در دانشنامه آزاد فارسی
هفتاد و دو ملّت رساله ای به فارسی در علم کلام، نوشتۀ میرزا آقاخان کرمانی. این کتاب مقدمه ای بر حکمت نظری اوست و بر پایۀ مقالۀ قهوه خانۀ سورات ، اثر برناردن دو سن پیِر فرانسوی پرداخته شده است . میرزا آقاخان این مقاله را بسط داده و از مجموع سخنان استاد حکمتش ، میرزا جواد شیرازی ، و عقاید خود، این رساله را گرد آورده است . موضوع آن گفت وگویی است میان پیروان آیین های مختلف در قهوه خانۀ بندر سورات سرزمین مذهب پرور هند. سخن اصلی او، اثبات وحدت همۀ ادیان و تخطئۀ ستیزه های مذهبی و دعوت مردم به مدارا و شکیبایی است . مطالب عمده ای که میرزا آقاخان بر اصل مقاله افزوده از این قرار است : تقریرات فقیه نجفی ، سخنان عالم شیخی ، گفتار صوفی نعمت اللهی ، ادعاهای مبلّغ بابی ، و از همه حکیمانه تر اندیشه های حکیم شیرازی است که پیرو عقل است و منادی مدارای دینی و خدمت به جامعه انسانی . شخصیت میرزا آقاخان در بیانات حکیم شیرازی متجلی است . رسالۀ هفتادودو ملت ، نخستین بار به کوشش میرزا محمدخان بهادر منتشر شد (برلین ، ۱۳۴۳ق).
جملاتی از کاربرد کلمه هفتاد و دو ملت
عشق تو شک انداخت به هفتاد و دو ملت حقیت آیین خود از کیش برآورد
بیا برگو که از یک دین احمد کز او هفتاد و دو ملت برآمد
روی هفتاد و دو ملت جز در آن درگاه نیست عالمی سرگشته اند و هیچ کس گمراه نیست
یک عین که جز او نیست در ظاهر و در باطن هفتاد و دو ملت شد ترسا و یهود آمد
محرمان حرم دل ز سر صلح و صلاح راه هفتاد و دو ملت به یک افسانه زدند
می کشد غیرت هفتاد و دو ملت صائب هر که چون پیر خرابات ز خوش مشربهاست
سردار نهان و فاش نامی کم و بیش مسرای ز هفتاد و دو ملت پس و پیش
آن که در چنبر عشقت ننهد گردن طوع خونش در مذهب هفتاد و دو ملت هدر است
تا مرا عشق تو، ای خسرو خوبان به سر است پند هفتاد و دو ملت به برم بیاثر است
مجو غیر از علی در کعبه و دیر که هفتاد و دو ملت جز علی نیست