مانوش
معنی کلمه مانوش در فرهنگ فارسی
معنی کلمه مانوش در فرهنگ اسم ها
معنی: نام کوهی، نام چندتن از نیاکان منوچهر پادشاه پیشدادی
معنی کلمه مانوش در دانشنامه آزاد فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه مانوش
دگر مسجد مؤمنان هرکه هست همان جا که مانوش دارد نشست
چنان ساخت کز ره نماز دگر به دروازه ی شهر مانوش بر
چو مانوش را شد درست این گمان بیاورد دستور را در زمان
بدو گفت مانوش را بی گمان سر آید همی روزگار و زمان
ز کردار شه گشت مانوش شاد به دستور خویش این سخن برگشاد
اگر شاه فرمان کند با رهی فرستم به مانوش از این آگهی
ز گوهر بسی پیش مانوش برد که دیدار گوهر دل و هوش برد
در جام آفتاب شده باده خون دل بر یاد این شراب که مانوش کرده ایم
به یک هفته آمد به روم آن نوند چو از نامه بگشاد مانوش بند
نه از رومیان روزی آمد گناه نه مانوش مست است از آزار شاه