یزدان دان

معنی کلمه یزدان دان در لغت نامه دهخدا

یزدان دان. [ ی َ ] ( نف مرکب ) یزدان شناس. یزدان پرست. موحد. خداشناس :
زهی مظفر پیروزبخت روزافزون
زهی موحد پاکیزه دین یزدان دان.فرخی.و رجوع به یزدان شناس شود.

معنی کلمه یزدان دان در فرهنگ فارسی

یزدان شناس یزدان پرست

جملاتی از کاربرد کلمه یزدان دان

ز یزدان دان نه از ارکان که کوته دیدگی باشد که خطی کز خرد خیزد تو آن را از بنان بینی
به دل‌ها ریختی یکسر شکستن هم ز یزدان دان که لختی بر خم زلف و کله زد، کج‌کلاهان را