معنی کلمه یحب در دانشنامه اسلامی
معنی لَا یُحِبُّ: دوست ندارد
معنی فَرِحٌ: همیشه شادمان (صفت مشبهه از فرح وچون لازمه شادمانی همیشگی در دنیا ،بی فکری و سبک مغزی است به معنی خوشگذران ، مست و مغرورو کسی که دچارغفلت و سبک مغزی در اثر سوء استفاده از نعمتهای الهی است ، هم در قرآن استفاده شده است در عباراتی نظیر "إِنَّ ﭐللَّهَ ل...
معنی فَرِحُونَ: همیشه شادمانها (صفت مشبهه از فرح وچون لازمه شادمانی همیشگی در دنیا ،بی فکری و سبک مغزی است به معنی خوشگذران ، مست و مغرورو کسی که دچارغفلت و سبک مغزی در اثر سوء استفاده از نعمتهای الهی است ، هم در قرآن استفاده شده است در عباراتی نظیر "إِنَّ ﭐللَّهَ...
معنی فَرِحِینَ: همیشه شادمانها (صفت مشبهه از فرح وچون لازمه شادمانی همیشگی در دنیا ،بی فکری و سبک مغزی است به معنی خوشگذران مست و مغرورو کسی که دچارغفلت و سبک مغزی در اثر سوء استفاده از نعمتهای الهی است ، هم در قرآن استفاده شده است در عباراتی نظیر "إِنَّ ﭐللَّهَ ...
ریشه کلمه:
حبب (۹۵ بار)
دوست داشتن. آنها را دوست میدارند چون دوست داشتن خدا. در قرآن مجید فعل ثلاثی این کلمه مطلقا به کار نرفته است و همه از باب افعال (اَحَبَّ یُحَبُّ) و از همه باب استفعال و تفعیل (اَسْتَحَبَّ حَبَّبَ) استعمال شده است ولی مصدر ثلاثی آن چنانکه نقل شد بارها آمده است. در اقرب الموارد گوید: استعمال شایع آن از باب افعال است. قرآن کریم استعمال شایع را اختیار کرده است مثل ، . در اقرب اسحباب را به معنی دوست داشتن گفته و معنای طلب در آن نیست «اِسْتَحَبَّهُ: اَحَبَّهُ» ولی به عقیده طبرسی و راغب، طلب در آن ملحوظ است «اِسْتَحَبَّ الشَّیءَ» یعنی :خواست آن را دوست بدارد. به نظر راغب در اثر تعدّی به «علی» معنای اختیار به «اِسْتَحَبُّوا» اشراب شده است یعنی: پدران و برادران خود را اگر کفر را بر ایمان اختیار کردند بر خود ولی مگیرید . مخفی نماند فعل استفعال از این ماده فقط در چهار محل از قرآن آمده یکی آیه گذشته و بقیّه به قرار ذیلاند ، ، . فکر میکنیم استعمال استفعال در این محلها برای آنست که دوست داشتن کفر در مقابل ایمان و دنیا در مقابل آخرت و ضلالت در مقابل هدایت یک چیز عادی و فطری نیست بلکه انسان آن را بر خلاف فطرت خود میطلبد و بر خود تحمیل میکند. . این دو آیه در حال حضرت سلیمان است گفتهاند فاعل «تورات» شمس است یعنی آفتاب بپرده شده و غروب کرد. گفتهاند مراد از «الخیر» مال کثیر است و گفتهاند مراد اسبان است که در آیه ما قبل ذکر شده است طبرسی گوید: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم زیاد شدن اسبان را زیاد شدن خیر نامیده و فرموده «اَلْخَیْرَ مَعْقودٌ بِنَواصی الْخَیْلِ اِلی یَوْمِ الْقِیمَتةِ» خیر تا روز قیامت به پیشانیهای اسبان بسته است. در معنی این آیه زیاد گفتگو شده و گفتهاند: تماشای اسبان او را از نماز باز داشت. روایت شد و به قول طبرسی در روایات امامیّه است که اوّل وقت از او فوت شد. جبائی گفته نماز واجبی فوت نشد بلکه نافلهای بود که در آخر وقت به جا میآورد. نگارنده احتمال قوی میدهم که «اَحْبَبْتُ» به معنی اختیار است و حبّ شیء از اختیار آن جدا نیست و «حُبَّ الْخَیْرِ» مفعول به «اَحْبَبْتُ» است و «عَنْ» در «عَنْ ذِکْرِ رَبّی» به معنی تعلیل است. ارباب لغت تعلیل را یکی از معانی نهگانه «عَنْ» شمردهاند که «عَنْ» در آیه برای تعلیل است. و مراد از «اَلْخَیْر» به قرینه آیه قبل و بعد اسبان است . علی هذا معنی آیه چنین میشود: من دوستی اسبان را برای یاد پروردگارم اختیار کردم (زیرا به وسیله آنها میتوان جنگید و دین خدا را احیا کرد و به تماشای آنها آنقدر ادامه داد) تا آفتاب غروب کرد. در آیه ما بعد فرموده: آنها را برگردانید و چون برگرداندند شروع کرد به دست مالیدن بر گردن و ساقهای اسبان. و اگر آنها از یاد خدا و ناز مشغولش کرده بودند دیگر آن دستور را نمیداد و آن کار را نمیکرد. رجوع شود به «سلیمان».