یاسون
معنی کلمه یاسون در دانشنامه عمومی
پلیاس پدر وی را از حکومت برکنار کرد. اما یاسون توسط آلکیمده نجات پیدا کرد و او را به سانتور کیرون ( موجودی افسانه ای با بالا تنهٔ انسان و پایین تنه اسب ) سپردند تا بزرگش کند. به دلیل پیشگویی، فردی که یک صندل به پایش داشت در آینده به پادشاهی پلیاس زیان وارد خواهد کرد. سال ها از این اتفاقات گذشت و یاسون بزرگ شد. هنگامی که به یولکوس رسید، در حین کمک به هرا، همسر زئوس، که خود را شبیه به پیرزنی نموده بود برای عبور از رودخانه آناوروس یکی از صندل هایش را از دست داد. در تفسیرات آمده پس از عبور از رودخانه، هرا هویت واقعی خود را برای او آشکار کرده و به او وعده کمک در مأموریت هایش را داد، اما در ادعای دیگری یاسون هیچ وقت از این کار نیک خود مطلع نشد. پس از رسیدن یاسون به شهر، خبرچینان به پلیاس اطلاع دادند مردی که فقط یک صندل به پا دارد وارد یولکوس شده است. یاسون را نزد پلیاس بردند و او خواستار تخت پادشاهی که حقش بود شد. اما پادشاه شرطی را برایش در نظر گرفت و او را به سفری به ظاهر غیرممکن فرستاد تا «پشم زرین» را در دوردست ها از کولخیس ( سرزمینی در دریای سیاه ) بیاورد. برای انجام این کار، یاسون خدمه ای متشکل از پهلوانانی از تمام نقاط یونان جمع آوری کرد؛ آرگوس نیز برای پهلوانان بزرگترین کشتی آن زمان را ساخت، یعنی آرگو را.
یاسون در زمان جستجوی پشم زرین در اوایل بیست سالگی خود به سر می برد. در ابتدا پنجاه خدمه برای کشتی خود برگزید که بسیاری از آن ها از پهلوانان نام دار یونانی بودند که به آرگونوت ها شهرت دارند. با پیشروی در کارها تعداد خدمه کشتی به حدود صدنفر رسید. برخی از دلاورترین این افراد شامل: هراکلس، اورفئوس، تسئوس، هولاس، ملئاگروس، تلامون، کستور و پولوکس، پلئوس، یولائوس، لائرتز و آتالانته بودند.
معنی کلمه یاسون در دانشنامه آزاد فارسی
در اساطیر یونان، رهبر آرگونات ها. او برای یافتن پشم زرینبا کشتی آرگوبه کولخیسرفت. یاسون با مِدِآ، دختر شاه کولخیس، که به او در دست یافتن به هدفش کمک کرده بود، ازدواج کرد، اما پس از چندی او را ترک گفت.
جملاتی از کاربرد کلمه یاسون
ایرانیان دومین بخش از سهگانهای است که نخستین جایزه نمایشنامهنویسی را در رقابتهای جشنواره شهر دیونوسیا در سال ۴۷۲ پ. م ربود. پریکلس برگزارکننده و از همسرایان افتخاری آن بود. در مسابقات نمایشنامهنویسی سه سوگنامه و یک شادینامه اجرا میشدهاست. نخستین نمایش در این سهگانه فینئوس نام داشت و دربارهٔ یاسون و آزادسازی شاه فینئوس توسط آرگونوتهایِ پهلوان بود که هارپیهای هیولا به دستور زئوس او را شکنجه میکردند. نمایش سوم گلوکوس بود که موضوع آن شاه افسانهای کورینتوس بود که اسبهای او از برای خشمگرفتنش بر آفرودیت، ایزدبانویِ او را فروخوردند.
اگرچه آپولونیوس این داستان را در قرن سوم قبل از میلاد نوشتهاست، اما ریشه آن به قبل از داستان ادیسه بازمیگردد، که ظاهراً اودیسئوس با ویژگیهای یاسون خو گرفتهاست (سرگردان بودن اودیسئوس برپایه آن بودهاست). در دوران باستان، این سفر یک حقیقتی تاریخی بود، و این حادثه در دریای سیاه اطراف یونان رخ داد. همچنین این داستان بسیار محبوب است، و چرخهای از بسیاری از افسانههای محلی را شکل میدهد. به ویژه داستان مدئا، از تصورات اشعار تراژیک بهدست آمدهاست.
دیوگنس لائرتیوس در مورد آثار اپیمنیدس میگوید که وی شعری با نام «در بابِ میلاد کرتیها و کوریبانتها» و یک «تبارنامهٔ خدایان» نوشت که مجموعِ ابیاتِ آنها ۵۰۰۰ بیت بودهاست. همچنین وی شعری در مورد ساختنِ کشتی آرگون و سفر یاسون به کولخیس در ۶۵۰۰ بیت سروده بود. دیگر آثارِ وی، که منثور بودهاند، از این قرارند: «در بابِ قربانیها و قانونِ اساسیِ مردمِ کرت» و «در بابِ مینوس و رادامانتوس».