کافر بچه
معنی کلمه کافر بچه در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه کافر بچه
این شکل و شمایل که تو کافر بچه داری در چین و ختا و ختن و خته نباشد
گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن کعبه بر هم مزن آتشکده انگیز مکن
تیر مژگان تو کافر بچه از دل بگذشت سینه هیچ مسلمان هدف تیر مباد
هر سر موئی ز زلف آن بت کافر بچه بر میان چون گبر و ترسا بسته صد زنار ما است
تا چند دوی از پی نان و دینار ای کافر و کافر بچه آخر دیندار
تا این بت کافر بچه با آن دل سنگین در کشتن فرزند مسلمان که برخاست
بردیم باز از مسلمانی زهی کافر بچه کردیم بندی و زندانی زهی کافر بچه
عهد تو و سوگند تو بسیار نپاید کافر بچه را چند بسوگند توان داشت
دی آن بت کافر بچه با چنگ و چغانه می رفت بسر وقت حریفان شبانه
چند ای بت کافر بچه در غارت دینی این کار مگر بر تو ثواب است و شکون هم