کافر بچه

معنی کلمه کافر بچه در لغت نامه دهخدا

کافر بچه. [ ف ِ / ف َ ب َ چ َ / چ ِ / ب َچ ْ چ َ / ب َچ ْ چ ِ ] ( اِ مرکب ) بچه کافر : و چون هر دو را کافر بچه و ناپاک زاده داند این معنی هم روا دارد. ( کتاب النقض ص 447 ). || در اصطلاح صوفیه یکرنگی که در عالم وحدت روی از تمامی ماسوی اﷲ برتافته و در سواد نیستی جای گرفته باشد و نیز به معنی مؤمن کامل است چه کفر بمعنی ایمان حقیقی می آید. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).

معنی کلمه کافر بچه در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - بچ. کافر فرزند ملحد : [ و چون هر دو را کافر بچه و ناپاک زاده اند این معنی هم روا دارد ] . ( کتاب النقض ۲ ) ۴۴۷ - (تصوف ) الف - یکرنگی که در وحدت روی از تمامی ماسوی الله بر تافته و در سواد نیستی جای گرفته باشد . ب - مومن کامل ( چه کفر بمعنی ایمان حقیقی آید ) . ( از کشاف اصطلاحات الفنون )

جملاتی از کاربرد کلمه کافر بچه

این شکل و شمایل که تو کافر بچه داری در چین و ختا و ختن و خته نباشد
گر نه کافر بچه یی آتش دل تیز مکن کعبه بر هم مزن آتشکده انگیز مکن
تیر مژگان تو کافر بچه از دل بگذشت سینه هیچ مسلمان هدف تیر مباد
هر سر موئی ز زلف آن بت کافر بچه بر میان چون گبر و ترسا بسته صد زنار ما است
تا چند دوی از پی نان و دینار ای کافر و کافر بچه آخر دین‌دار
تا این بت کافر بچه با آن دل سنگین در کشتن فرزند مسلمان که برخاست
بردیم باز از مسلمانی زهی کافر بچه کردیم بندی و زندانی زهی کافر بچه
عهد تو و سوگند تو بسیار نپاید کافر بچه را چند بسوگند توان داشت
دی آن بت کافر بچه با چنگ و چغانه می رفت بسر وقت حریفان شبانه
چند ای بت کافر بچه در غارت دینی این کار مگر بر تو ثواب است و شکون هم