کاراگاهی

معنی کلمه کاراگاهی در لغت نامه دهخدا

( کارآگاهی ) کارآگاهی. ( حامص مرکب ) اطلاع و معرفت به اجسام. ( ناظم الاطباء ).
- اداره کارآگاهی ؛ اداره ای در شهربانی که وظیفه آن کسب اطلاعات مخفی و کشف جرایم است.

معنی کلمه کاراگاهی در فرهنگ عمید

( کارآگاهی ) ۱. کارآگاه بودن.
۲. باخبر بودن از حقیقت کارها: چه نیکو مطاعی ست کارآگهی / کز این نقد عالم مبادا تهی (نظامی۵: ۸۱۷ ).

معنی کلمه کاراگاهی در فرهنگ فارسی

( کار آگاهی ) شغل و عمل کار آگاه

جملاتی از کاربرد کلمه کاراگاهی

این گروه از سال ۱۹۹۰ به بعد فعالیت و گردهمایی نداشته‌است ولی در ۱۹۹۵ کاراگاهی دریافت که این گروه حدود ۱۱۰۰ عضو داشته و در سال ۲۰۰۵ بر اساس گزارش روزنامه‌ها مشخص شد که این گروه فعالیت‌های خود را در سانفرانسیسکو و نیویورک آغاز کرده‌است.