چفتگی. [ چ َ / چ ِ ت َ / ت ِ ] ( حامص ) خم زلف و چوب و غیره. ( فرهنگ اسدی چ اقبال در لغت خم ص 344 ). خمیدگی. انحناء : همیشه تا که زنخدان و زلف دوست بود ز روی گردی گوی و ز چفتگی چوگان.فرخی.رجوع به چفت و چفتن شود.
معنی کلمه چفتگی در فرهنگ عمید
خمیدگی.
معنی کلمه چفتگی در فرهنگ فارسی
خم ( زلف چوب و غیره ) خمیدگی انحنا. خم زلف و چوب و غیره .
جملاتی از کاربرد کلمه چفتگی
همیشه تا چو زنخدان و زلف دوست بود ز روی گردی گوی و ز چفتگی چوگان
قوله تعالی: هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ. او آنست که فرو فرستاد بر تو این نامه، مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ ازوست آیتهای استوار داشته و تمام کرده هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ معظم قرآن و مایه دین داران و علم جویان آنست. وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ و آیتهای دیگر است که بهم مانند در ظاهر، و جز از یکدیگرند در حقیقت فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ اما ایشان که در دل ایشان کژی و چفتگی است.
از چفتگی چو چنگ شدم در فراق او از ناله همچو زیر شدم از فغان چو بم