معنی کلمه نرم گردن در لغت نامه دهخدا
نیست یک شیر رام گردن کش
که تو را رام و نرم گردن نیست.مسعودسعد.سوزنی در مدح وی با قافیه کشتی گرفت
قافیه شد نرم گردن گرچه توسن بود و گست.سوزنی.چو خر نرم گردن نگشتم از آن
ولیکن چو خر گشته ام سخت ایر.سوزنی.خورشید سرفکنده و مه خویشتن شناس
مریخ نرم گردن و کیوان فروتن است.انوری.دو شخص ایمنند ار تو آئی به جوش
یکی نرم گردن یکی سفته گوش.نظامی ( از آنندراج ).نشستند بیدارمغزان روم
به مهر ملک نرم گردن چو موم.نظامی ( از آنندراج ).و هَلُم َّ جَرّا تا به وقتی که خراسان و مازندران در زیر سنگ های بلای این آسیای گردان نرم گردن شدند. ( جهانگشای جوینی ).