ناپلئون سوم. [ پ ُ ل ِ ءُ ن ِ س ِوْ وُ ] ( اِخ ) برادرزاده ناپلئون اوّل است و پدرش لوئی بناپارت پادشاه هلند و مادرش هورتانس بوهارنه بود. در سال 1808 بدنیا آمد دوران جوانی خود را با ماجراها و حوادث گذراند. در سال 1836 در استراسبورگ و در 1840 در بولونی علیه لوئی فیلیپ پادشاه فرانسه قیام کرد و گرفتار شد و به زندان ابد محکوم گردید. دیری نگذشت که در لباس یک بنا از زندان هام به بلژیک گریخت. ناپلئون سوم پس از انقلاب سال 1848 به فرانسه برگشت و خود را جانشین و محیی افکار ناپلئون اول وانمود کرد و بعنوان برقرار کننده نظم و امنیت عمومی از طرف استانهای فرانسه به ریاست جمهوری برگزیده شدو در 10 دسامبر 1848 رسماً به این مقام رسید. هر چند که او به حفظ و مراعات قانون اساسی سوگند یاد کرده بود ولی پس از سه سال در 2 دسامبر 1851 شخصیتهای جمهوریخواه و سلطنت طلب پاریس را بازداشت کرد و مجلس را منحل ساخت. او با خشونت و بیرحمی تمام مخالفان خودرا سرکوب کرد و در نتیجه مراجعه به آراء عمومی برای ده سال دیگر به ریاست جمهوری انتخاب شد و در سال بعد با یک مراجعه دیگر به آراء عمومی به امپراطوری رسید. تاریخ امپراطوری دوم به سه دوره تقسیم میشود: دوران اول آن بین سالهای 1852 تا 1860 است در این دوره ناپلئون سوم در نتیجه وضع قانون امنیت عمومی با استبداد و قدرت تمام سلطنت کرد، در دوره دوم که از 1860تا 1867 مدت گرفت بعضی مصونیتها و آزادیها به مردم داده شد، و در دوره سوم بین سالهای 1868 تا 1870 ناپلئون سوم «امپراطوری لیبرال » اعلام کرد. در این دوره حکومت امپراطوری دست به اصطلاحات اجتماعی زد، صنایع و کشاورزی و بازرگانی را تشویق و بنگاههای خیریه دایر کرد. ناپلئون سوم نیز با اروپائیان جنگهائی کرد: برای برتری یافتن بر کشورهای اروپائی جنگ کریمه را که از سال 1854 تا سال 1856 طول کشید ایجاد کرد و با معیت انگلستان در چین مداخله نمود و «کوشن شین » را به تصرف درآورد. در ایتالیا و مکزیک مداخله هائی نمود وبا پروس اعلان جنگ کرد. ولی در این جنگ در سدان به اسارت افتاد ( اول سپتامبر سال 1870 ) و پس از آنکه مدتی در اسارت آلمانها بسر برد بالاخره مجلس ملی فرانسه او را از امپراطوری عزل کرد. ناپلئون سوم در سال 1873 م. درگذشت.
معنی کلمه ناپلئون سوم در فرهنگ فارسی
شارل لویی ناپلئون بناپارت ( ۱۸۷۳ - ۱۸٠۸ م . ) امپراطور فرانسه ( ۱۸۷٠ - ۱۸۵۲ م . ) پسر لویی بناپارت پادشاه هلند و برادرزاده ناپلئون اول . پس از آنکه آزادیخواهان فرانسه اساس سلطنت لویی فیلیپ را برچیدند او را به ریاست جمهوری برداشتند ( ۱۸۴۸ م . ) ولی او که هوای امپراطوری و جانشینی عم خود را در سر داشت با یک کودتا قوه مقننه را منحل ساخت شورش کارگران را فروخواباند و تحت قانون اساسی ۱۸۵۲ زمام قدرت را به دست گرفت و خود را امپراطور خواند و تا ۱۸۶٠ با استبداد و قدرت تمام سلطنت کرد. از ۱۸۶٠ تا ۱۸۶۷ م . از سختگیری های استبداد کاست و آزادی های مدنی را بیشتر کرد و قوه مقننه را در کار خود آزادتر گذاشت و با این ترتیب محبوبیت اولیه خود را تا حدی به دست آورد . سالهای ۱۸۶۷ تا ۱۸۷٠ سلطنت ناپلئون سوم به نام امپراطوری آزاد معروف است . دوران امپراطوری ناپلئون سوم دوران ترقی و پیشرفت مادی و صنعتی و توسعه مقاصد امپریالیستی فرانسه است . در ۱۸۷٠ لشکریان ناپلئون در جنگ فرانسه و پروس شکست خوردند و خود وی که در نبرد سدان شخصا شکست خورده بود اسیر گشت . انقلابی بدون خونریزی در پاریس او را از سلطنت خلع کرد و وی در ۱۸۷۱ به تبعید به انگلستان رفت تا اینکه در ۱۸۷۳ در گذشت .
جملاتی از کاربرد کلمه ناپلئون سوم
امپراتوری دوم فرانسه یا امپراتوری دوم به رژیم پادشاهی ناپلئونگرای ناپلئون سوم از ۱۸۵۲ تا ۱۸۷۰ میلادی؛ یعنی بازه میان دو رژیم جمهوری دوم فرانسه و جمهوری سوم این کشور گفته میشود.
بهاءالله رسالتش را در دوران اقامتش در ادرنه به صورت عمومی اعلان کرد. این اعلان عمومی در قالب صدور نامههایی به پادشاهان و سران ممالک صورت گرفت. که از جمله این نامهها میتوان نامه به ناپلئون سوم در فرانسه، نامه به پاپ اعظم، نامه به ناصرالدین شاه، پادشاه ایران و نامه به سلطان عبدالعزیز ترکیه اشاره کرد. وی در این نامهها به مقام رسالت خود اشاره میکند و آنها را به کنارهگیری از جنگ و برقراری صلح و آشتی دعوت میکند.
در ۱۶ اوت ۱۸۷۰، فرانسه در جنگ علیه پروس شکست خورد. در عرض سه هفته، امپراتور ناپلئون سوم توسط دشمن دستگیر شد و رژیم او توسط دولت خودخوانده برای دفاع ملی سرنگون شد.
در ۱۴ ژانویهٔ ۱۸۵۲ ناپلئون سوم یک نظامنامهٔ ضد پارلمانی را پایهریزی کرد. این نظامنامه به راستی باززایندهٔ نظامنامه سال ۱۸۴۸ بود. همهٔ قدرت به امپراتور سپرده شد و اکنون او قَیِّم مردم بود. مردم که دیگر هیچ توانی برای اصلاحات نداشتند تنها امیدوار به نیکخواهی امپراتور ماندند. او کنسولهایی را برای آمادهسازی قانون گمارد و سنا تبدیل به یک بخش سازنده و اساسی امپراتوری شد. یک نوآوری انجام شد و آن پدیدآوردن بدنهٔ قانونگذار با رای همگانی بود، البته هم قانونها را قوه مجریه پیشنهاد میداد. در ۲ دسامبر ۱۸۵۲ در حالی که هنوز اندیشهٔ ناپلئونی و ترس از هرج و مرج بر همه چیره بود یک همهپرسی برای گزینش امپراتور انجام شد که همه یکصدا به ناپلئون سوم رای دادند.
امپراتوری فرانسه در آینده به دست برادرزادهٔ ناپلئون یعنی ناپلئون سوم (۱۸۵۲–۱۸۷۰ میلادی) و با نام امپراتوری دوم فرانسه بازسازی شد.
بهاءالله رسالتش را در دوران اقامتش در ادرنه به صورت عمومی اعلان کرد. این اعلان عمومی در قالب صدور نامههایی به پادشاهان و سران ممالک صورت گرفت. که از جمله این نامهها میتوان نامه به ناپلئون سوم در فرانسه، نامه به پاپ اعظم، نامه به ناصرالدین شاه، پادشاه ایران و نامه به سلطان عبدالعزیز ترکیه اشاره کرد. وی در این نامهها به مقام رسالت خود اشاره کرده و آنها را دعوت به کنارهگیری از جنگ و برقراری صلح و آشتی میکند.
سرانجام با وساطت ناپلئون سوم در ۴ مارس ۱۸۵۷ (۸ رجب ۱۲۷۳ و ۱۳ اسفند ۱۲۳۵) معاهده پاریس (۱۸۵۷) طی مذاکرات فرخ خان امین الملک با لرد کولی در ۱۵ ماده بسته شد.