هجرت پیامبر به مدینه

معنی کلمه هجرت پیامبر به مدینه در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) به مدت سیزده سال در شهر مکه به تبلیغ دین اسلام مشغول بود. آن حضرت با مشکلات بسیار زیادی در راه تبلیغ دین اسلام و با فراهم شدن زمینه تشکیل حکومت اسلامی در مدینه تصمیم گرفت به این شهر مهاجرت کند. با ورود پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) به مدینه حکومت اسلامی در این شهر تشکیل شد. پیروان دین اسلام زیاد شدند و کمتر از ده سال تقریبا تمام شبه جزیره عربستان به دین اسلام گرویدند. در واقع همین اهمیت سبب شد که هجرت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) به مدینه به عنوان آغاز تاریخ اسلام مطرح شود.
کلمه «هجرت» در لغت به معنای دوری و ترک کردن می باشد. هجرت خصوصا اگر به منظور فراهم آوردن شرایط بهتری برای ترویج دین، حفظ دین و یا دوری از محیط گناه باشد، مورد سفارش اسلام است. در قرآن کریم و در روایات به اهمیت چنین هجرت هایی که نمونه بارزش، در هجرت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) از مکه به مدینه تبلور یافته، اشاره شده است. خداوند متعال در آیه ۱۰۰ سوره نساء می فرماید: «ومن یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله؛ هر کس به عنوان مهاجر به سوی خداوند و رسولش هجرت کند و سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خداست.»در آیه ای دیگر می فرماید: «ان الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله و الذین آووا و نصروا اولئک هم المومنون حقا لهم مغفره و رزق کریم؛ آنها که ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند و آنها که پناه دادند و یاری نمودند، آنان مومنان حقیقی هستند و برای آنها آمرزش و روزی شایسته ای است.»در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) و در خصوص اهمیت هجرت (هجرت از محیط گناه) آمده است: «من فربدینه من ارض الی ارض وان کان شبرا من الارض استوجب الجنه؛ هر کس به منظور حفظ دینش از نقطه ای از زمین به نقطه ای دیگر هجرت کند، اگر چه یک وجب باشد، مستوجب رسیدن به بهشت است.»
هجرت پیامبر
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) به مدت سیزده سال در شهر مکه به تبلیغ دین اسلام مشغول بود. آن حضرت با مشکلات بسیار زیادی در راه تبلیغ دین اسلام مواجه بود. مشرکان مکه با تمام توان سعی داشتند جلوی رشد اسلام را بگیرند، لذا در این مدت سیزده سال مسلمانان (نسبت به ده سال تبلیغ در مدینه) بسیار کم بودند. با فراهم شدن زمینه تشکیل حکومت اسلامی در مدینه و گرایش دو قبیله بزرگ مدینه (اوس و خزرج) به اسلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) تصمیم گرفت با یاران ستمدیده خویش به این شهر مهاجرت کند. در واقع تصمیم به هجرت به نوعی خواست و دستور الهی بود. بنابر این پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) از مسلمانان خواست تا به شهر مدینه هجرت کنند. مسلمانان کم کم شهر مکه و در واقع خانه و زندگی خویش را ترک کردند و به مدینه رفتند. جز پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم)، علی (علیه السّلام)، ابوبکر و عده ای از اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و تعداد معدودی از دیگر مسلمانان، کسی از آنها در مکه باقی نماند. مشرکان مکه پس از اطلاع از هجرت مسلمانان به مدینه سخت نگران شدند و با خود گفتند: «اگر محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) هم به مدینه هجرت کند، این شهر پایگاهی جدی بر علیه آنها خواهد شد. بنابراین تصمیم گرفتند در «دارالندوه» (محلی که معمولا برای مشورت در خصوص مسائل مهم به آنجا می رفتند.) جمع شوند و در این خصوص به رایزنی بپردازند.
لیلة المبیت
آنها پس از طرح پیشنهاداتی چند من جمله زندانی کردن، تبعید و قتل آن حضرت، سرانجام طبق پیشنهاد ابوجهل تصمیم گرفتند از هر قبیله ای جوانی ورزیده و چالاک را انتخاب کنند، این افراد شبانه به منزل پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) بریزند و آن حضرت را به قتل برسانند. و بدین وسیله همه قبایل در ریختن خون محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) شریک باشند و بنی هاشم نتوانند کاری بکنند. قران کریم در آیه ۳۰ سوره انفال به همین مطلب اشاره دارد. در این آیه آمده است: «و اذ یمکر بک الذین کفروا لیثبتوک او یقتلوک او یخرجوک و یمکرون و یمکر الله و الله خیر الماکرین؛ و یاد آور وقتی را که کافران در حق تو نیرنگ می کردند تا تو را در بند کشند یا بکشند یا بیرونت کنند، و خدا هم نیرنگ می کرد، و خداوند از همه نیرنگ کننده گان ماهرتر است.»فرشته وحی بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) نازل شد و به پیامبر دستور داد که خانه اش را ترک کرده و به سوی مدینه هجرت کند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) قبل از خارج شدن از خانه به علی (علیه السّلام) دستور داد تا در بستر آن حضرت بخوابد تا دشمنان گمان کنند آن حضرت در خانه است. ابن هشام می نویسد: «پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) به علی (علیه السّلام) دستور داد امشب در بستر من بخواب و همان بردی که من هنگام خوابیدن روی خود می کشم، روی خود بینداز.» علی (علیه السّلام) با کمال میل این خطر را به جان خرید و حاضر شد آن شب در بستر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) بخوابد. تا آن حضرت بتواند با خیال آسوده از شهر مکه دور شود. علاوه بر این حضرت علی (علیه السّلام) مامور بود تا اماناتی که مردم نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) داشتند را به آنها بر گرداند. و با اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) به سوی مدینه رهسپار شود. ابن سعد می نویسد: «پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) با اینکه خانه اش محاصره بود، از خانه بیرون آمد، مشتی خاک به سوی دشمنان پاشید و آیات ابتدائی سوره یس را تلاوت کرد. مورخان می نویسند: «ابوبکر با اجازه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) در این سفر همراه حضرت شد.» پیامبر به منظور گمراه کردن دشمنان بر خلاف جهت حرکت به سوی مدینه (جهت شمال) با همسفر خویش به سمت جنوب مکه رفتند و در غار ثور پنهان شدند.» جوانان قریش که خانه پیامبر را محاصره کرده بودند، آماده بودند که شبانگاه به خانه حمله کنند و آن حضرت را به قتل برسانند. طبق نقل برخی از منابع، ابولهب عموی پیامبر که با دشمنان آن حضرت همراه بود، مانع شد و گفت: درا ین خانه زن و بچه ها هستند و حمله شبانه موجب ترس و وحشت آنها خواهد شد. دشمنان هنگام صبح به خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) ریختند، اما از آن حضرت خبری نبود. حضرت علی (علیه السّلام) را دیدند که در بستر پیامبر خوابیده است. وقتی از آن حضرت از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) سوال کردند، آن حضرت اظهار بی اطلاعی کرد. و طبق نقلی دیگر فرمود: «شما از او خواستید از این شهر بیرون رود و او رفت.» ایثار و فداکاری حضرت علی (علیه السّلام) در این شب که به «لیلة المبیت» مشهور شده است، سبب شد آیه ۲۰۷ سوره بقره در این خصوص نازل شود. در این آیه آمده است: «و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله روف باالعباد؛ و از مردم کسانی هستند که جان خویش را به منظور جلب رضایت الهی می فروشند و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است.»
پیامبر در غار ثور
...

جملاتی از کاربرد کلمه هجرت پیامبر به مدینه

بُرَیْدَة بن حُصَیْب اَسْلَمی از صحابهٔ محمد، پیامبر اسلام و از راویان حدیث بود. او رئیس قبیلهٔ اسلم بن اَفْصیٰ بود. در هجرت پیامبر به مدینه و هنگامی که پیامبر در غمیم توقف کرده‌بود، به‌همراه هشتاد خانواده از قبیلهٔ خود مسلمان شد. به‌گفتهٔ ابن حجر عسقلانی اسلام‌آوردنش پس از غزوهٔ بدر بوده‌است. او پس از درگذشت پیامبر، به طرفداری از علی بن ابی‌طالب با ابوبکر بیعت نکرد.