معنی کلمه ماهان در لغت نامه دهخدا
خرم آنانکه از تن جان ندانند
ز جانان جان ز جان جانان ندانند
به دردش خو کرن سالان و ماهان
به درد خویشتن درمان ندانند.باباطاهر.گدایان بینی اندر روز محشر
به تخت ملک بر چون پادشاهان
چنان نورانی از فرعبادت
که گویی آفتابانند و ماهان.سعدی ( کلیات چ مصفا ص 835 ).
ماهان. ( اِخ ) نام مردی. ( منتهی الارب ). نامی از نامهای ایرانی... ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). چنانکه نام قهرمان داستان پنجم از داستانهای هفت پیکر نظامی ماهان است :
بود مردی به مصر ماهان نام
منظری خوبتر زماه تمام.نظامی ( هفت پیکر چ وحید ص 236 ).
ماهان. ( اِخ ) مکنی به ابی سالم یا ابی صالح حنفی محدث است و حجاج وی را بکشت. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به صفةالصوة ج 3 ص 40 شود.
ماهان. ( اِخ ) یکی از بخشهای شهرستان کرمان و همچنین نام قصبه مرکز بخش است. از طرف شمال به ارتفاعات کوه مهر و کوه سیرچ ، از مشرق به ارتفاعات گوک و سینه جهان ، از جنوب به کوه جوپار و از مغرب به دهستان حومه شهر کرمان محدود است. بخش ماهان در دامنه کوهستان جوپار واقع است و هوای آن سردسیر است. ارتفاعات این بخش از دو رشته تشکیل شده. 1- رشته کوه جوپار به ارتفاع 2702 متر که در جنوب بخش واقع است. 2- رشته دوم در شمال این بخش واقع است وبخش شهداد را از ماهان جدا می کند. بخش ماهان 48 آبادی کوچک و بزرگ دارد و سکنه آن در حدود 17700 تن است. قراء مهم آن عبارتند از: جوپار، لنگر، قنات غستان. محصول عمده آن غلات و حبوبات و میوه است. ادارات بخشداری ، شهرداری ، دارایی ، ثبت اسناد، آمار، پاسگاه ژاندارمری در قصبه ماهان مرکز بخش دایر است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ). و رجوع به ماده بعد شود.
ماهان. ( اِخ ) شهری است [ به ناحیت کرمان ] با نعمت بسیار و هوای درست. ( حدود العالم ). شهری است در کرمان در دو منزلی سیرجان و پنج منزلی خبیص. ( از معجم البلدان ). قصبه ای از توابع کرمان است و مزار شاه نعمت اﷲ ولی در آنجاست. ( فرهنگ رشیدی ). نام قصبه ای است از توابع کرمان. ( برهان ). نام قصبه ای است از توابع کرمان به خوشی آب و هوا معروف و سیدنورالدین حسین مشهور به شاه نعمت اﷲ ولی در آنجا متوطن بوده و خانقاه و ریاضت خانه داشته... ( از انجمن آرا ) ( ازآنندراج ). قصبه مرکز بخش ماهان شهرستان کرمان است که در 36 هزارگزی جنوب شرقی کرمان و در مسیر شوسه کرمان - بم واقع است. جلگه و سردسیر است و 7500 تن سکنه دارد. قالی بافی از صنایع دستی مردم است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ). و رجوع به ماده قبل شود.