معنی کلمه مامور مخفی در فرهنگستان زبان و ادب
{secret agent, agent , foreign agent , intelligencer, operative, informer, intelligence agent, intelligence officer, undercover agent} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] فردی که به جمع آوری اطلاعات محرمانۀ یک کشور و قرار دادن آن در اختیار کشور دیگر می پردازد متـ . جاسوس spy